نام کتاب: یک عاشقانه آرام
در بزرگ اتاق مطالعه. سکوت کامل - این سکوت خوف انگیز را دوست ندارم - اهسته! اینجا پیش از بیمارستان سکوت لازم است - خب باشد من بیابانی و کوهی هستم. - خواهش می کنم عسل! فقط هفته یی یکی دو ساعت. - باشه مثل سنگ سکوت می کنم.
من یه سر وقت بانوی کتابدار می روم سری تکان می دهم و کتابم را باز می خواهم عسل می گوید تو با آشنایی؟
من می گویم: اهسته، البته اشنایم.
عسل اهسته و وک پا اما بسیار متظاهرانه - و شاید حقه بازانه - به بانوی کتابدار نزدیک می شود و به زمزمه می گوید: ببخشید مادام
بانوی سخت محجبه - که فقط گردی صورتی از مقنعه بیرون نهاده - سر بر می دارد و به عسل نگاه می کند. بانوی سخت محجبه باور نمی کند کسی در دنیا بتواند او را مادام بنامد. - بفرمایید خانم!
- می خواستم ببینم شما کتاب انیس المحجبین یا کتابی که اسمش نزدیک این باشد ندارید؟
بانوی کتابدار با لبخندی ملیحی نشان می دهد که بیش از یک کتابدار به عادت هوشمند است.
- نام مولفش چیست مادموزال؟ - دقیقا نمی دانم مادام اما من فکر می کنم عبدالله بن فاطر خراسانی باشد.
- نمی شناسمش احتمالا فقطیک کتاب را نوشته اگر مطمئن نیستید که اسم کتاب را درست می گویید به فهرست نام مولف نگاه کنید مادموزال!

صفحه 83 از 173