بازگشت پیک به خانه ی قدیمی اش
حالا دیگر خورشید، صبحگاهی درست بالای افقی بود و بین خانه های محلی قدیمیم مثل توپی به نظرم می رسد که از پهلو پرتاب شده ! .. وتم را ایمان پنهان کردم. اوایل اکتبر بود، کنار مجدول
تابان توده های برگ تلنبار شده بود - بیشتر از برگهایی که در پایز هایی که اینجا گذرانده بودم به یاد داشتم -- و آسمان گرفته تر بود. فکر می کنم وقتی مدتی در زادگاهتان، نباشید آنچه بیش از هر چیز دیگر متوجه می شوید این است که در خاطرات تان درختها چقدر بیشتر بوده اند.
پیرویل پیچ. می دانید اسمش از کجا آمده؟ با اندازهای خجالت آور است. سال ها پیش مقاطعه کاری که فکر می کرد اگر شهر ساحل داشته باشد جالب تر می شود با آوردن ماسه ناحیه ی شنی کوچکی درست کرده بود، هرچند ما اقیانوس نداشتیم. او در اتاق بازرگانی عضو شد و حتی اسم شهر را عوض کرد - پرویل لیک یا دریاچهی پیر ویل به پیرویل بیچ یعنی ساحل پر ویل تبدیل شد هر چند واقعیت این بود که ساحل ما یک تاب و سرسره داشت و به اندازه ی دوازده خانوار بود، و بقیه باید روی حوله ی دیگران می نشستند. این قضیه، وقتی ما داشتیم بزرگ میشدیم، به نوعی شوخی تبدیل شده بود - لاهی، می خواهی به ساحل بروی؟ه یا دهی، امروز به نظرم روز ساحل است. - و چون می دانستیم هیچکس این را قبول ندارد.
حالا دیگر خورشید، صبحگاهی درست بالای افقی بود و بین خانه های محلی قدیمیم مثل توپی به نظرم می رسد که از پهلو پرتاب شده ! .. وتم را ایمان پنهان کردم. اوایل اکتبر بود، کنار مجدول
تابان توده های برگ تلنبار شده بود - بیشتر از برگهایی که در پایز هایی که اینجا گذرانده بودم به یاد داشتم -- و آسمان گرفته تر بود. فکر می کنم وقتی مدتی در زادگاهتان، نباشید آنچه بیش از هر چیز دیگر متوجه می شوید این است که در خاطرات تان درختها چقدر بیشتر بوده اند.
پیرویل پیچ. می دانید اسمش از کجا آمده؟ با اندازهای خجالت آور است. سال ها پیش مقاطعه کاری که فکر می کرد اگر شهر ساحل داشته باشد جالب تر می شود با آوردن ماسه ناحیه ی شنی کوچکی درست کرده بود، هرچند ما اقیانوس نداشتیم. او در اتاق بازرگانی عضو شد و حتی اسم شهر را عوض کرد - پرویل لیک یا دریاچهی پیر ویل به پیرویل بیچ یعنی ساحل پر ویل تبدیل شد هر چند واقعیت این بود که ساحل ما یک تاب و سرسره داشت و به اندازه ی دوازده خانوار بود، و بقیه باید روی حوله ی دیگران می نشستند. این قضیه، وقتی ما داشتیم بزرگ میشدیم، به نوعی شوخی تبدیل شده بود - لاهی، می خواهی به ساحل بروی؟ه یا دهی، امروز به نظرم روز ساحل است. - و چون می دانستیم هیچکس این را قبول ندارد.