دفعاتی که مادرم از من حمایت کرد
پنج ساله ام. داریم پیاده به بازار فاٹلی می رویم، یکی از همسایه ها با حولهی حمام و یگودی های صورتی در توری را باز می کند و مادرم را صدا می زند. وقتی آنها دارند حرف می زننده من پرسه زنان به حیاط پشتی خانه ی بغلی می روم.
ناگهان، معلوم نیست از کجا، یک سگ ژرمن شپرد به من حمله می کند. وایی یای یا به یک بند لبام بسته شده. وایی یی اروی پاهای عقبش بلند شده، قلاده اش را می کشد. وای ی ی ی یا
چرخی میزنم و میدوم. دارم جیغ می کشم. مادرم با عجله می آید و با من برخورد می کند. با فریاد می گوید: «چی شده؟» آرنجهایم را می گیرد: «چی شده؟
اسگ# نفس بلندی می کشد. «سگی؟ کجا؟ این اطراف؟ گریه کنان سر تکان می دهم.
او با قدم های بلند با من اطراف خانه را می گردد. سگ آنجاست دوباره زوزه می کشد. وایی های ی ا من عقب میپرم، اما مادرم مرا محکم می کشد. مادرم پارس می کند. پارسی می کند. بهترین صدای پارسی را از خودش در می آورد که تا به حال از انسانی میده ام.
سگ زوزه کشان عقب می رود و می نشیند. مادرم بر می گردد. می گوید: چارلی، باید به آنها نشان بدهی رئیس چه کسی است
از فهرستی در دفتر یادداشتی که در میان وسایل چیک بند تو پیدا شد)
پنج ساله ام. داریم پیاده به بازار فاٹلی می رویم، یکی از همسایه ها با حولهی حمام و یگودی های صورتی در توری را باز می کند و مادرم را صدا می زند. وقتی آنها دارند حرف می زننده من پرسه زنان به حیاط پشتی خانه ی بغلی می روم.
ناگهان، معلوم نیست از کجا، یک سگ ژرمن شپرد به من حمله می کند. وایی یای یا به یک بند لبام بسته شده. وایی یی اروی پاهای عقبش بلند شده، قلاده اش را می کشد. وای ی ی ی یا
چرخی میزنم و میدوم. دارم جیغ می کشم. مادرم با عجله می آید و با من برخورد می کند. با فریاد می گوید: «چی شده؟» آرنجهایم را می گیرد: «چی شده؟
اسگ# نفس بلندی می کشد. «سگی؟ کجا؟ این اطراف؟ گریه کنان سر تکان می دهم.
او با قدم های بلند با من اطراف خانه را می گردد. سگ آنجاست دوباره زوزه می کشد. وایی های ی ا من عقب میپرم، اما مادرم مرا محکم می کشد. مادرم پارس می کند. پارسی می کند. بهترین صدای پارسی را از خودش در می آورد که تا به حال از انسانی میده ام.
سگ زوزه کشان عقب می رود و می نشیند. مادرم بر می گردد. می گوید: چارلی، باید به آنها نشان بدهی رئیس چه کسی است
از فهرستی در دفتر یادداشتی که در میان وسایل چیک بند تو پیدا شد)