نام کتاب: یک روز دیگر
آهی کشیدم. گفتند مرا توی فهرست می گذراند؟ دارم همین را می گویم... | که بازی کنم؟ کری؟ دارم همین را می گویم. و این مسابقه کی هست؟ و فردا. آن یاروهای سازمان می آیند آنجا و... فردا، پدر؟ه فیدا. که چی؟ همین حالا ساعت از سه گذشته...
لاتو در جایگاه تیم هستی، اتفاقی با این یاروها برخورد می کنی. سر صحبت را باز می کنی
با کی برخورد می کنم؟
هر کی که هست. اندرسن، مولینا، میاک خونتس، مربی، آن پاروی کچل؟ حواست باشد باید اتفاقی با آنها برخورد کنی. باید حرف بزنی، نمی دانی ممکن است چه بشود.
چی؟ و شاید راهی باز شد. قسمت آموزش، مربی توپ زدن. کاری در تیمهای دست اول. تو یک قدم برمیداری...
چرا باید آنها مرا بخواهند... | ماین کارها همین طوری..ه و من یک توپ هم نزده ام، آنهم مدت...
روبه راه می شود، این طوری رو به راه می شود. تویک قدم برمیداری...
اما من..

صفحه 161 از 203