و خانم تلما هم دارد می میرد مادرم گفت: خیلی زوده
جلوی مادرم ایستادم. ومامان. ببخشید؟ واو مرا خواست، چارلیا ما هردو به تخت نگاه کردیم. و خانم تلما؟ او تو را احضار کرد؟
انه، نازنینم. من به ذهن او آمدم، فقط همین. من یک فکر بودم. او آرزو کرد کاش من هنوز بودم و می توانستم کمکش کنم که زیبا به نظر برسد و نه این قدر بیمار، بنابراین من به اینجا آمدم.
به پایین نگاه کردم: ویک فکر؟ مر در نمی آورم
مادرم نزدیک تر شد. صدایش آهسته بود. «چارلی، هرگز خواب کسی را دیده ای که مرده باشد، اما در خواب با او دوباره حرف زده باشی؟ دنیایی که در آن زمان وارد می شوی با دنایی که الآن من در آن هستم چندان تفاوتی ندارد.
مادرم یک دستش را روی دست من گذاشت. و کسانی که در دل تو جا دارند هرگز واقعا نمی میرند. حتی در دور از ذهن ترین اوقات می توانند پیش تو برگردند.ه
روی تخت، دختر کوچک داشت با موهای خانم تلما بازی می کرد. خانم تلما خندید و به ما نگاهی انداخت.
مادرم گفت: «بانو گولینسکی پیر یادت هست؟»
یادم آمد. از مریض های بیمارستان بیماری لاعلاج. او داشت می مرد. اما عادت داشت هر روز برای مادرم از آدم هایی حرف بزند که به ملاقاتشره می آمدند. آدم هایی از زندگی گذشته اش که با آنها حرف
جلوی مادرم ایستادم. ومامان. ببخشید؟ واو مرا خواست، چارلیا ما هردو به تخت نگاه کردیم. و خانم تلما؟ او تو را احضار کرد؟
انه، نازنینم. من به ذهن او آمدم، فقط همین. من یک فکر بودم. او آرزو کرد کاش من هنوز بودم و می توانستم کمکش کنم که زیبا به نظر برسد و نه این قدر بیمار، بنابراین من به اینجا آمدم.
به پایین نگاه کردم: ویک فکر؟ مر در نمی آورم
مادرم نزدیک تر شد. صدایش آهسته بود. «چارلی، هرگز خواب کسی را دیده ای که مرده باشد، اما در خواب با او دوباره حرف زده باشی؟ دنیایی که در آن زمان وارد می شوی با دنایی که الآن من در آن هستم چندان تفاوتی ندارد.
مادرم یک دستش را روی دست من گذاشت. و کسانی که در دل تو جا دارند هرگز واقعا نمی میرند. حتی در دور از ذهن ترین اوقات می توانند پیش تو برگردند.ه
روی تخت، دختر کوچک داشت با موهای خانم تلما بازی می کرد. خانم تلما خندید و به ما نگاهی انداخت.
مادرم گفت: «بانو گولینسکی پیر یادت هست؟»
یادم آمد. از مریض های بیمارستان بیماری لاعلاج. او داشت می مرد. اما عادت داشت هر روز برای مادرم از آدم هایی حرف بزند که به ملاقاتشره می آمدند. آدم هایی از زندگی گذشته اش که با آنها حرف