انگار از آن راهروی باریک سرازیر شد، و مثل موج ویرانگری غرق مان کرد؛ به حدی خروشان بود که از جا پریدم و بی اختیار لرزیدم.
آهسته گفتم: «می ترسم.»
«من هم همین طور. به من اعتماد نداری؟»
خرخرکنان گفتم: «البته که دارم...اما... بزن بریم.»
با شوقی از نومیدی او را پس زدم و اضافه کردم: «چیزی ندارم که ببازم.»
به راهرو باریکی داخل شدیم، با چند اتاقک قناس از تخته های یک لای چوبی در چپ و راست. هیکل هایی در لباس های عجیب غریب سراسیمه در آمد و رفت بودند و از لای شکاف پردهی نازک تالار، می توانستم دلقکی را روی صحنه ببینم. دهان گنده اش تمام باز بود. همهمه خندهی جمعیت دو مرتبه ما را در میان گرفت، اما یوپ، مرا از لای یک در رد کرد و پشت سر ما در را بست. اطراف را دید زدم: اتاقک جمع و جور واقعاً لختی بود. آینه ای به دیوار بود. به تنها میخ لباس آنجا لباس گاوچرانی یوپ آویخته بود و یک دسته ورق بازی روی صندلی زهوار در رفته ای قرار داشت. یوپ با شتابی عصبی جنبید، پالتوی خیس من را از تنم در آورد، لباس گاوچرانی را پرت کرد روی صندلی، کتم را آویزان کرد؛ و بعد بارانی خودش را بر بالای دیواری اتاقک می توانستم یک ساعت رقمی را بر ستون دکوری قرمز رنگی به سبک *دوریک* ببینم که هشت و بیست و پنج دقیقه را نشان میداد.
آهسته گفتم: «می ترسم.»
«من هم همین طور. به من اعتماد نداری؟»
خرخرکنان گفتم: «البته که دارم...اما... بزن بریم.»
با شوقی از نومیدی او را پس زدم و اضافه کردم: «چیزی ندارم که ببازم.»
به راهرو باریکی داخل شدیم، با چند اتاقک قناس از تخته های یک لای چوبی در چپ و راست. هیکل هایی در لباس های عجیب غریب سراسیمه در آمد و رفت بودند و از لای شکاف پردهی نازک تالار، می توانستم دلقکی را روی صحنه ببینم. دهان گنده اش تمام باز بود. همهمه خندهی جمعیت دو مرتبه ما را در میان گرفت، اما یوپ، مرا از لای یک در رد کرد و پشت سر ما در را بست. اطراف را دید زدم: اتاقک جمع و جور واقعاً لختی بود. آینه ای به دیوار بود. به تنها میخ لباس آنجا لباس گاوچرانی یوپ آویخته بود و یک دسته ورق بازی روی صندلی زهوار در رفته ای قرار داشت. یوپ با شتابی عصبی جنبید، پالتوی خیس من را از تنم در آورد، لباس گاوچرانی را پرت کرد روی صندلی، کتم را آویزان کرد؛ و بعد بارانی خودش را بر بالای دیواری اتاقک می توانستم یک ساعت رقمی را بر ستون دکوری قرمز رنگی به سبک *دوریک* ببینم که هشت و بیست و پنج دقیقه را نشان میداد.
Doric