نام کتاب: گوسفندان سیاه
اینها همه و همه، که هر کدام از گوشه ای از زمان بناگاه سر می رسند و مثل یک جمع صمیمی در این تاریکی گرد هم آمده اند، آرام آرام در کنار عمو اتو قرار می گیرند. با دقت زیاد یک نفر دیگر را هم می بینیم که به زحمت پیداست. او شاید خود بل باشد که آن طور که به چشم نیاید کنار بقیه ایستاده و برایمان دست تکان می دهد. انگار لحظه ای اشاره می کند: اگر در نزدیکی تان گوسفند سیاهی وجود دارد به صلاحتان است از او فاصله بگیرید!
محمد چنگیز
اردیبهشت ۸۶

صفحه 51 از 100