درباره ی گوسفند سیاه
می گویند در خوابتان اگر شما را گوسفند سیاه صدا زدند این یک اخطار است که مراقب زبان خود باشد. آنها می گویند، آدم هایی که نامشان مردم است. این اسم و رسم را هم برایش برگزیده اند: گوسفند سیاه...
مترجم در پیشگفتار پوستینی را بر تن کرد که سیاه بود، و بنابراین او گوسفند سیاهی شد که دیگر به فضای روشن و سفیدی که در آن بسر می برد تعلق نداشت. فکر کرد که ناچار است. می شود گفت رویش را به این سیاهی کرد که لحظاتی را در تاریکی بماند. در اینجا می خواست کسی را ببیند که فقط یک نفر بود: شخص نویسنده. اما میدانست کار طاقت فرسا و دشواری است؛ مشکل بود نویسندهای بزرگ را زیاد بشود در تاریکی گذاشت، بدون حضور یک آدم دیگر یا حتی یک چراغ کوچک برق که چهره اش را روشن کند. اینجا دیگر با خیال راحت هیچ نوری نمی توانست مانع دید این آدم سیاه پوش باشد که حالا در آن تکه فضای
می گویند در خوابتان اگر شما را گوسفند سیاه صدا زدند این یک اخطار است که مراقب زبان خود باشد. آنها می گویند، آدم هایی که نامشان مردم است. این اسم و رسم را هم برایش برگزیده اند: گوسفند سیاه...
مترجم در پیشگفتار پوستینی را بر تن کرد که سیاه بود، و بنابراین او گوسفند سیاهی شد که دیگر به فضای روشن و سفیدی که در آن بسر می برد تعلق نداشت. فکر کرد که ناچار است. می شود گفت رویش را به این سیاهی کرد که لحظاتی را در تاریکی بماند. در اینجا می خواست کسی را ببیند که فقط یک نفر بود: شخص نویسنده. اما میدانست کار طاقت فرسا و دشواری است؛ مشکل بود نویسندهای بزرگ را زیاد بشود در تاریکی گذاشت، بدون حضور یک آدم دیگر یا حتی یک چراغ کوچک برق که چهره اش را روشن کند. اینجا دیگر با خیال راحت هیچ نوری نمی توانست مانع دید این آدم سیاه پوش باشد که حالا در آن تکه فضای