ریزه ها را زیر پاهاشان حس کردند، و قایق را بلند کردند و توی آب سراندند.
«خیر پیش، بابا.»
پیرمرد گفت: «خیر پیش.» طناب مهار پاروها را گل میخهای چوبی انداخت و روی فشار پرههای پارو در آب به جلو خم شد و بنا کرد به پاروکشیدن و در تاریکی از بندرگاه دور شدن قایقهای دیگری هم از ساحلهای دیگر داشتند به دریا می رفتند و پیرمرد صدای فروشدن و کشش پاروهاشان را در آب میشنید، هر چند اکنون که ماه پشت تپه ها رفته بود خودشان را نمی دید.
گهگاه کسی در قایقی حرف می زد. اما از بیشتر قایقها صدایی نمی آمد، مگر صدای فروشدن پارو در آب. پس از آنکه از دهانه بندرگاه بیرون رفتند پخش شدند، و هر کدام به جایی از دریا روانه شدند که امید داشتند آنجا ماهی باشد. پیرمرد میدانست که دور خواهد رفت و بوی خشکی را پشت سر گذاشت و به درون بوی پاک دریای سحرگاهی پارو کشید. روشنایی شب تاب گیاهان خلیج را در آب میدید و پاروکشان از آن بخش دریا میگذشت که ماهیگیران آن را «چاه بزرگ» می نامند، زیرا که ژرفای آب ناگهان به هفتصد بالا می رسد و بر اثر چرخی که جریان آن بر شیب تند بستر دریا میزند همه جور ماهی آنجا گرد می آید. اینجا مرکز میگوها و ماهیهای طعمه است و گاه در ژرف ترین چاله ها دسته های ماهی مرکب هم پیدا می شوند که شبها تا سطح آب بالا می آیند و همه ماهیهای راهگذر از آنها می خورند.
«خیر پیش، بابا.»
پیرمرد گفت: «خیر پیش.» طناب مهار پاروها را گل میخهای چوبی انداخت و روی فشار پرههای پارو در آب به جلو خم شد و بنا کرد به پاروکشیدن و در تاریکی از بندرگاه دور شدن قایقهای دیگری هم از ساحلهای دیگر داشتند به دریا می رفتند و پیرمرد صدای فروشدن و کشش پاروهاشان را در آب میشنید، هر چند اکنون که ماه پشت تپه ها رفته بود خودشان را نمی دید.
گهگاه کسی در قایقی حرف می زد. اما از بیشتر قایقها صدایی نمی آمد، مگر صدای فروشدن پارو در آب. پس از آنکه از دهانه بندرگاه بیرون رفتند پخش شدند، و هر کدام به جایی از دریا روانه شدند که امید داشتند آنجا ماهی باشد. پیرمرد میدانست که دور خواهد رفت و بوی خشکی را پشت سر گذاشت و به درون بوی پاک دریای سحرگاهی پارو کشید. روشنایی شب تاب گیاهان خلیج را در آب میدید و پاروکشان از آن بخش دریا میگذشت که ماهیگیران آن را «چاه بزرگ» می نامند، زیرا که ژرفای آب ناگهان به هفتصد بالا می رسد و بر اثر چرخی که جریان آن بر شیب تند بستر دریا میزند همه جور ماهی آنجا گرد می آید. اینجا مرکز میگوها و ماهیهای طعمه است و گاه در ژرف ترین چاله ها دسته های ماهی مرکب هم پیدا می شوند که شبها تا سطح آب بالا می آیند و همه ماهیهای راهگذر از آنها می خورند.