نام کتاب: وکیل خیابانی
- زیاد منصفانه تقسیم نشده . - نباید هم نصف بشه . او با اطمینان آن را گرفت گویی گاوی جنگی استخدام کرده بود . - چرا نه ؟ - چون این من نیستم که گرفتار بحران میانسالی شده . - پس این تقصیر من است ؟ - مسئله این نیست که مقصر کیه ؟ ما داریم دارایی هایمان را تقسیم می کنیم . برای دلایلی که تو می دانی تصمیم گرفته ای درآمد 90 هزار دلار در سال را قطع کنی . چرا من باید از عواقبش رنج بکشم ؟ وکیلم شک نداره میتونه قاضی رو قانع کنه که اعمال تو زندگی مرا از لحاظ مالی تخریب می کنه . تو دیوونه شده ای . ولی از من توقع نداشته باش از گرسنگی بمیرم . - کوچکترین شانسی از او ندارم . - من نمی خواهم نیش بزنم . - من هم نمی خواهم ، البته اگر همه چیز را تصاحب می کردم . حس می کردم مجبورم کمی دردسر درست کنم . ما نمی توانستیم فریاد بکشیم و چیزی به یکدیگر پرتاب کنیم . ما مسلما گریه نمی کردیم ، ما نمی توانستیم اتهامات کثیف در مورد روابط نامشروع و اعتیاد علیه هم ببافیم . این دیگه چه نوع طلاق بود؟ طلاقی استریل شده بود . او به من اعتنا نمی کرد و فهرست یادداشتهایش را ادامه می داد ، بدون شک میکروفونش او را هدایت کرده بود . - آپارتمان تا سیم ژوئن وقت داره و من تا آن وقت اینجا می مانم یعنی ده هزار دلار اجاره خانه . - کی دوست داری من از اینجا برم؟ - هر موقع تو دوست داشته باشی . - خوبه . اگه او می خواست بیرون بروم ، من هرگز به او التماس نمی کردم . کدام طرف میز از طرف دیگر حقارت نشان می داد ؟ من چیزی احمقانه مثل این جمله را گفتم : - تو کس دیگری را می خواهی بیاری اینجا ؟ می خواستم او را بلرزانم و ذوب کنم . در عوض خونسردی خود را حفظ کردم و گفتم :

صفحه 99 از 314