نام کتاب: وکیل خیابانی
- تازه کارهای خیر خواه چه می کنند؟
می دانستم که به سمت طعمه می روم و مورد کای می دانست که من می دانم.
- ما آنها را به پناهگاه ها می فرستیم آنها موکلان را ملاقات می کنند و ما دعاوی را برایشان نظارت می کنیم، بیشتر کار ساده است فقط وکیل باید پشت تلفن یک بروکرات را که نمی خواهد حرکت کند از جا تکان دهد تمبرهای غذا ، حقوق بازنشسته ها و سویسید مسکن و کمک هزینه درمانی و کمک به بچه ها تقریبا بیست و پنج درصد کار ما با این مزایا سرو کار دارد.
من به دقت گوش دادم و او فکر مرا خواند . مورد کای مرا به سوی خود می کشید.
- می بینی مایکل ، بی خانمانها صدایی ندارند، هیچ کس گوش نمی کند، هیچ کس اهمیتی نمی دهد و آنها از هیچ کس توقع کمک ندارند پس وقتی می خواهند با تلفن مزایا طلب کنند به جایی نمی‌رسند . آنها را پشت تلفن نگه می دارند با آنها تماس نمی گیرند، آدرس ندارند ، بروکراتها اهمیت نمی دهند و آنها ترتیب همه آنهایی را که باید کمکشان کنند را می دهند. یک مدد کار اجتماعی جا افتاده می تواند لااقل آنها را وادار به شنیدن کند تا شاید به پرونده ها نگاه کنند و جواب تلفن ها را بدهند ولی وکیل را می شود پشت تلفن پیدا کرد که فریاد می زند و خیلی اتفاقها می افتد بروکراتها به راه می افتد . اوراق پردازش می شوند. آدرس ندارند؟ مسئله ای نیست. چک را به من بده. آن را به موکل می رسانم.
صدایش بلند می شد و دستهایش در هوا تکان می خورد مهمتر از هر چیز مورد کای داستان گوی فوق العاده ای بود به نظر من او در مقابل هیئت منصفه خیلی موثر و کاری بود.
صدایش یلناو گفت :
- داستان بامزه ای است ماه گذشته یکی از موکلانم به اداره تامین اجتماعی رفت تا درخواست مزایا بگیرد که کاری عادی به نظر می آید . او شصت ساله است و کمر درد بدی دارد اگر روی صخره و صندلی پارک بمدت ده سال بخوابید کمردرد می گیرید . او در وصف بیرون دفتر دو ساعت ایستاد و بالاخره وارد شد یک ساعت دیگر صبر کرد و به میز اول رسید و سعی کرد توضیح دهد چه می خواهد ، و بالاخره یک منشی آشغال که روز خوبی نداشت زخم زبانی به او زد و حتی از بوی بدش حرف زد، او را تحقیر کردند و او بدون مدارک برگشت با من تماس گرفت من تماسها گرفتم و چهارشنبه گذشته مراسم کوچکی در دفتر تامین اجتماعی داشتیم من با موکلم آنجا رفتم، منشی هم آنجا بود. به همراه یک سرپرست و همراه او یک سرپرست دیگر که مدیر دفتر واشنگتن بود، و مرد بزرگی از اداره تامین اجتماعی. منشی جلوی موکل من ایستاد و یک صفحه عذرخواهی کرد البته خوب بود و تکان دهنده. بعد اوراق درخواست

صفحه 71 از 314