نام کتاب: وکیل خیابانی
او خانه ای سوخته به من نشان داد که زمانی دلالان در آنجا کار می کردند ، پسر سومش کاسیوس در پیاده روی جلو آنجا جان داده بود.
وقتی نزدیک دفترش شدیم پرسید اشکال ندارد یک دقیقه توقف کند یا نه ، می خواست نامه هایش را کنترل کند. مسلما اشکالی نداشت من برای سواری رفته بودم.
ساختمان کم نور و سرد و خالی بود کلیدهای برق را زد و شروع به حرف زدن کرد.
- ما سه نفر بودیم ، من ، سوفیا مندوزا و آبراهام لیبو. سوفیا مددکار اجتماعی است. او از من و آبراهام درباره قانون خیابان بیشتر می داند.
من دنبال او راه افتادم و از میان میزهای شلوغ رد می شدم و به حرفهایش گوش می دادم.
- قبلا هفت وکیل اینجا تو شکم همدیگه کار می کردیم ، باور می کنی ؟ وقتی بود که پول فدرال برای خدمات حقوقی می گرفتیم، حالا ده سنتی هم نمی گیریم که به شکرانه جمهوری خواهانست. سه دفتر اینجا هست و سه دفتر کنار من.
او به همه جهات اشاره کرد و گفت :
- کلی جای خالی داریم .
شاید خالی به خاطر نبود پرسنل ، ولی راه رفتن بدون برخورد با پرونده های قدیمی یا کتابهای خاک خورده حقوقی ممکن نبود. پرسیدم:
- چه کسی مالک ساختمان است ؟
- کوهین ترست ، لئونارد کوئین موسس یک شرکت حقوقی بزرگ در نیویورک بود ، در سن هشتاد و شش سالگی مرد باید صد ساله می شد . او میلیون ها دلار پول در آورد و در اواخر زندگی تصمیم گرفت به همراه پولش نمیرد . آن را پخش کرد و یکی از آثار او تراستی بود که به وکلای مستمندان کمک می کرد تا بی خانمان را یاری دهند به این شکل بود که این مکان به وجود آمد . تراست سه کلینیک اینجا در نیویورک و نیوآرک دارد . مرا در سال هشتاد و سه استخدام کردند و در سال هشتاد و چهار مدیر شدم .
- همه ی پولهای شما از یک منبع می آید؟
- تقریبا همه ی پولهای پارسال تراست صد و ده هزار دلار به ما داد، سال قبل صد و پنجاه تا داده بود بنابراین یک وکیل از دست دادیم . هر سال کوچکتر و کوچکتر می شویم تراست مرا خوب اداره نمی کنند و حال خود را می خورد . شک داریم پنج سال دیگه ما اینجا باشیم . شاید سه سال دیگه.
- نمی توانید پول جمع کنید ؟

صفحه 69 از 314