نام کتاب: وکیل خیابانی
- شاید من دنبال چراگاهی سبزتر نیستم.
- چرا تو نمیگی منظورت چیه؟
- من طبق معمول در مقابله مسئله به صورت شجاعانه احساس ضعف می کنم.
من به قانون حقوق مردم فکر می کنم.
- این دیگه چه کوفتیه؟
- این است که برای سلامت جامعه کار می کنی و زیاد پول در نمی آوری .
- تو چه هستی؟ دموکراتی شدی؟ تو زیاد در واشنگتن بودی.
- در واشینگتن جمهوری خواه زیاده. اونها همه جای شهر سلطه دارند.
ما سوراخ بعدی را در سکوت پشت سر گذاشتیم. او بازیکن خوبی بود ولی خوب بازی نمی کرد و ضربه هایش بدتر می شد. من تمرکزش را مختل کرده بودم.
- پس یک شراب خور سرش را به باد داد و تو می خواهی اجتماع را عوض کنی درسته؟
- او شرابخور نبود. در ویتنام جنگیده بود.
پدرم در اوایل جنگ ویتنام با B52 پرواز می کرد. مطرح کردن این مسئله او را سرد کرد ولی فقط برای یک لحظه او قرار نبود عقب نشینی کند.
- پس یکی از آنها بود.
جواب ندادم ، توپ از دست رفت و او ظاهر خوبی نداشت او یک توپ دیگر زد که هدر رفت و ما از آنجا دور شدیم. او گفت:
- دوست ندارم تو یک کار خوب رو از دست بدی پسرم. تو خوب کار کردی تو چند سال دیگر شریک می شی.
- شاید.
- تو فقط باید کمی استراحت کنی، همین.
گویی استراحت درمان همه بود.
آنها را به رستوران خوبی بردم. ما سخت کار می کردیم تا موضوع کلیر و شغلم و نوه‌هایی که کمتر به دیده آنها می آمدند مطرح نشوند. درباره دوستان قدیمی و همسایه‌ها حرف می زدیم. به حرف هایی که اصلا علاقه نداشتم گوش می دادم. ظهر جمعه چهار ساعت قبل از پرواز آنها را ترک کردم و به سوی زندگی و گرفتاریم در واشنگتن راه افتادم.

صفحه 48 از 314