نام کتاب: وکیل خیابانی
حداقل نه ماه طول می کشید تا بتوانیم وزارت برتون را بیابیم و بدین ترتیب مسئولیت من در تعلیق جوازم مشخص شد. ما موظف بودیم تا آنها را بیابیم سپس نسبت به خانوادگی شان را با مقتولین مورد تایید قرار دهیم و آنگاه پول را به آنها تحویل دهیم به عنوان مثال می بایست از طریق آزمایش دی ان ای مشخص کنیم که آیا کیتو اسپایزر حتما پدر تیکمو، آلونزو و داتنه بوده یا نه. در صورت مثبت بودن جواب آزمایش مبلغ غرامت به کیتو اسپایزر می رسد اما از آنجایی که او هم مرده بود باید بازماندگان او را پیدا می کردیم و پول را به آنها تحویل می دادیم. پرداخت غرامت به بازماندگان خود لونتا یعنی مادر و برادران او برای ما مسئله بغرنجی شده بود زیرا آنها در طی چند سال دیگر از زندان آزاد می شدند و برای گرفتن پولشان حتما سراغ ما آمده و برایمان دردسر درست می کردند. دو پروژه جالب همیشه ذهن موردکای را به خود مشغول کرده بود و اکنون فرصت مناسبی را برای اجرا کردن آنها یافته بود اولین پرژه یک برنامه خیریه جهت رفاه عموم و کمک به بی خانمانها بود که چندین سال پیش توسط کلینیک طراحی شده بود اما به علت کمبود بودجه لازم به مراحل اجرایی نرسیده بود. هنگامی که پروژه برای اولین بار مطرح شد حدود صد تن از وکلا داوطلب کمک به بی خانمانها شده بودند و من معتقد بودم که می توانم وکلای بیشتری را به مشارکت در انجام این طرح تشویق کنم و علاوه بر این قابلیت لازم را برای انجام پروژه دوم را یافته بودیم. هدف از اجرای پروژه دوم افزایش بودجه لازم برای بسط و گسترش دامنه فعالیت بود. برای این منظور ما می بایست از سازمانها، شرکتها و موسسات مختلف تقاضای کمک می کردیم و از آنجایی که سوفیا و آبراهام و موردکای از گدایی نفرت داشتند مسئولیت انجام این کار به عهده من افتاده بود. من می بایست به سراغ سرمایه داران و سرمایه گذاران می رفتم و آنها را به پرداخت یک مقرری جزئی ترغیب می کردم، مورد کای گفت: - اگر همه چیز طبق نقشه به خوبی پیش برود تو می توانی سالی دویست هزار دلار به بودجه بیافزایی - ان وقت با این همه پول چه کار کنیم؟ - می توانیم تعداد زیادی منشی و دستیار و حتی وکیل استخدام کنی هنگامی که سوفیا به خانه رفت من و موردکای در مقابل پنجره نشستیم و مشغول تماشای غروب خورشید شدیم موردکای برایم از خاطرات و آرزوهایش گفت خاطرات آن روزهای قشنگ هفت وکیل کوشا و سرسخت این کلینیک را اداره می کردند علیرغم مسائل و مشکلاتی که آن روزها با آن دست به گریبان بودند موسسه حقوقی کوچکمان تبدیل به موسسه ای بزرگ در عرصه قانون و عدالت شده بود.

صفحه 309 از 314