نام کتاب: وکیل خیابانی
حتی تیلمن گانتری هم از سرسختی و یکدندگی آرتور خسته شده بود حالا که آنقدر به توافق نزدیک شده بودند پس چرا این پیرمزد کله شق این قدر مته به خشخاش می گذاشت. مورد کای کاملا حق داشت شش ماه کمتر یا بیشتر چه فرقی می کرد؟ واقعا در کل قضیه هیچ تفاوتی نمی کرد به خصوص برای یک وکیل خیابانی مثل من که نه حقوق نه موقعیت و نه شغلش با این تعلیق موقت دستخوش هیچ تغییر نمی شد. من از جایم برخاستم و با لحنی بسیار مودبانه گفتم: - عالیجناب من پیشنهادی دارم، ما می گوییم شش ماه و آنها می گویند دوازده ماه من پیشنهاد می کنم که با نه ماه تعلیق موافقت کنند. هنوز پیشنهادم تکمیل نشده بود که به بری نوزو نگریستم و او بلافاصله به من لبخند زد. اگر آرتور دوباره مخالفت می کرد حتما همگی این بار به او اعتراض می کردند همه به انضمام قاضی دی اریو نفس راحتی کشیدند. او گفت: - بنابراین به توافق رسیدیم. منشی دادگاه بلافاصله از جایش برخاست و در یک چشم بر هم زدن سند موافقتنامه را در پیش روی ما گذاشت همگی به سرعت آن را امضا کردیم و سپس از دادگاه خارج شدیم. دفتر کار کاملا آرام به نظر می رسید و هیچ خبری از شلوغیها و سر و صداهای روزانه نبود سوفیا مثل همیشه سرگرم انجام کارهای روزانه اش بود و آبراهام برای شرکت در کنفرانس رسیدگی به بی خانمانها به نیویورک رفته بود. کلینیک حقوقی خیابان شماره چهارده تنها موسسه ای در امریکا بود که هیچ کس نمی توانست از ظاهرش میزان درآمد آنرا تخمین بزند. درواقع علیرغم نیازی که به تهیه کامپیوتر های پیشرفته با تلفن های نو و سیستم حرارتی جدید داشتیم تصمیم گرفتیم پانصد هزار دلاری را که از این توافقنامه عایدمان شده بود در بانک گذاشته و فقط از سود آن استفاده کنیم. ما این پول را برای روز مبادا کنار گذاشته بودیم این یک دور اندیشی معقولانه و منطقی بود که آینده شغلی ما را تضمین می کرد. می دانستم که موردکای از اینکه مجبور بودیم پانصد هزار دلار دیگر را به کوهن تراست بدهیم ناراحت می باشد اما او به خوبی ناراحتی اش را پنهان می کرد زیرا عادت نداشت در مورد مسائل غیر قابل تغییر خودش را نگران کند میز او پر از پرونده هایی بود که به راحتی می توانست از پس آنها بر آمده و در دادگاه پیروز شود.

صفحه 308 از 314