نام کتاب: وکیل خیابانی
قاضی گفت: - بسیار خب، ما جلسه را بر اساس مفاد همان برگه دستور کاری که در ابتدای ورودتان به شما داده شده که مدعی و مدعی علیه می بایست شرح جریان دادرسی را بطور خلاصه تعریف کنند آقای گرین شما به عنوان مدعی پرونده پنج دقیقه فرصت دارید تا موضوع دادرسی را تشریح کنید. موردکای از جای برخاست و دست هایش را درون جیب شلوارش گذاشت و بدون اینکه کوچکترین برگه یا یادداشتی در برابرش باشد با خونسردی و در کمال آرامش در عرض دو دقیقه همه چیز را برای قاضی تعریف کرد و سپس سر جایش نشست. قاضی دی آریو از اینکه موردکای همه چیز را به گونه ای مختصر و مفید برایش تشریح کرد از او تشکر کرد سپس آرتور از جایش برخاست و به عنوان نماینده مدعی علیه ها شروع به صحبت کرد او نیز همه چیز را برای قاضی تعریف کرد و سپس تمامی تقصیر ها را متوجه باد و بورانی کرد که در ماه فوریه به اوج خود رسیده و تمام خیابانهای شهر را فراگرفته بود. سپس شروع به صحبت درباره لونتا برتون کرد و عملکرد او را به عنوان مادر زیر سوال برد و گفت: - در واشینگتن مکان هایی برای بی خانمانها تهیه شده و او می توانست به آنجا پناه ببرد. همه می دانند که پناهگاه های اضطراری در شبهای سرد زمستان به روی بی خانمانها باز است شب پیش از مرگش او و بچه هایش همراه عده ای دیگر از بی خانمانها در زیر زمین کلیسا پناه گرفته بودند چرا آنجا را ترک کرد؟ من علتش را نمی دانم فقط مطمئنم که هیچ کسی را پیدا نکرده ایم که آنها را از آنجا بیرون رانده باشد. مادربزرگش آپارتمانی در نورث ایست دارد چرا او به مسئولیتی که به عنوان یک مادر بر دوشش بود توجه نکرد؟ آیا نباید برای حمایت از فرزندانش بیشتر تلاش می کرد؟ تعجبی نداشت که چرا آرتور تلاش می کرد تمام تقصیر ها را به گردن مادری می انداخت که اکنون مرده بود نه در اینجا و نه در هیچ جلسه دیگری نمی توانست حاضر شود و از خودش دفاع کند مسلما اگر ما به توافق نمی رسیدیم و یکی دو سال دیگر دادگاه رسیدگی به دادخواهی ما تشکیل می شد آنوقت آرتور دیگر نمی توانست چنین مزخرفاتی را به عنوان دفاع از موسسه اش تحویل هیئت منصفه داده و مادری بی گناه را به کشتن فرزندانش متهم کند. قاضی دی اریو با لحنی تند و قاطع از او پرسید: - بگویید ببینم علت سرگردانی اش در خیابانهای این شهر چه بود؟ آوارگی او از کجا شروع شد؟ بی اختیار لبخندی بر لبم نشست آرتور بدون اینکه هول بشود گفت:

صفحه 294 از 314