منشی جلسه چند کپی از دستور کار جلسه را به هر کدام از ما داد و سپس ما را به طرف جایگاه مخصوصمان راهنمایی کرد. او مرا به جایگاه هیئت منصفه و موردکای را به جای مخصوص مدعی هدایت کرد. ویلما فلان نیز به عنوان شخص ثالث در دادگاه حضور داشت و چون اصلا در جریان مسائل نبود چهره اش به وضوح نشان می داد که علیرغم میل باطنی اش به اینجا آمده. جایگاه مخصوص مدعی و علیه ها از موقعیت استراتژیک برخوردار بود . نمایندگان موسسه دریک و سویینی در یک طرف جایگاه و تیلمن کانتری به همراه دو تن از وکلایش در طرف دیگر جایگاه نشسته بودند. درست در وسط آنها دو تن از روسای شرکت ریوراوکز به همراه سه نفر از وکلای خویش قرار گرفته بودند تمام حضار در دستور کار جلسه ثبت شده بود و نام من در ردیف سیزدهم قرار داشت. انتظار داشتم که گانتری را با سر و وضع عجیب و در حالی که لباس ارازذل و اوباش را به تن کرده و انگشتهایش پر از انگشتر و گوشهایش پر از گوشواره می باشد مشاهده کنم، اما او کاملا شیک و آراسته بود و در آن کت و شلوار خوش دوخت آبی تیره بسیار خوش تیپ تر از وکلایش به نظر می رسید. او کاملا بی توجه به بقیه مشغول مطالعه اسناد و مدارکی که در دست داشت بود. آرتور، رافتر و ناتان مالامود به همراه بری ناز و در جلسه حضور داشتند اصلا انتظار دیدن بری را نداشتم. در واقع آنها با فرستادن سه تن از همکاران سابق من می خواستند چیزی را به من بفهمانند. بقیه وکلا چه
طور از دست میستر جان سالم به در بردند آنوقت بر سر من یکی چه آمده بود؟ در میان نمایندگان شرکت در یک و سویینی فرد دیگری به نام ال جیمز سایر نیز حضور داشت که وکیل شرکت بیمه طرف قرارداد او با موسسه دریک و سویینی بود واضح بود که آنها موسسه شان را در برابر این قبیل سهل انگاری ها بیمه کرده اند. اما شک داشتم که این هم بتواند از جرم آنها بکاهد. در قانون تمام خطاها و جرم های عمدی از قبیل دزدیدن اسناد شرکا و یا هر عمل خلاف دیگر، مذموم و ناپسندیده است. آنها می خواستند با زرنگی تمامی خطاهایشان را به گردن برادن چانس بیاندازند و به این طریق از زیر قانون فرار کنند. البته جرم برادن چانس هم کمتر از آنها نبود زیرا او کاملا آگاهانه مستاجرین مفلوک را به گونه ای غیر قانونی از محل زندگیشان بیرون انداخته بود. مسلما بین تمام نمایندگان شرکت دریک و سویینی بر سر این سهل انگاری جنگ و دعوا بود. بگذار آنقدر با هم بجنگند تا سر انجام از پا در آیند. قاضی دی آریو درست راس ساعت یک در پشت جایگاه مخصوص حاضر شد و بر روی صندلی اش نشست. سپس با صدایی بلند و قاطع به حضار گفت: - روز به خیر.