- تصور نمی کنم که این یک مورد قابل مذاکره باشد. - فردا همه چیز قابل مذاکره خواهد بود. اما تا قبل از آن تو باید یکسری تحقیقات جامع انجام بدهی. به دنبال جریان دادرسی های مشابه که در سالهای پیش اتفاق افتاده بگرد. ببین که بقیه قضاوت با چنین مواردی چگونه برخورد کرده اند. . فکر می کنی چنین موردی قبلا اتفاق افتاده باشد؟ - هیچ چیز بعید نیست. همین حالا هم میلیونها مورد شبیه پرونده ما در حال اتفاق افتادن می باشد. همه وكلا استعداد فرار کردن از این جور مخمصه ها را ندارند. موردکای آن شب یک قرار داشت که می بایست هر چه سریعتر خود را به آن می رساند بنابراین از او تشکر کردم و سپس هر دو از دفتر خارج شدیم. من سوار ماشینم شدم و به طرف دانشکده حقوق جرج تاون که نزدیک کپیتول هیل بود راندم، کتابخانه دانشکده تا نیمه شب باز بود. مکان بسیار خوبی بود تا یک وکیل عاصی و کله شق خودش را آنجا پنهان کند و به دور از هیاهوی اجتماع کمی در افکار خویش غوطه ور شود. فصل سی و هفتم دادگاه مخصوص قاضی دی آریو در طبقه دوم ساختمان کارل مولتری تقریبا نزدیک دادگاه قاضی کنسر بود یعنی درست نزدیک به جایی که اتهام دزدی به من در همانجا مطرح شده و برایمان دردسر ساز شده بود. راهروی ورودی ساختمان پر از مجرمین ، وکلای جنایی و خبرنگاران مطبوعاتی و تلویزیونی بود. وکلا سرگردم بحث و گفتگو با موکلینشان بودند چهره بیشتر آنها جرمشان را ثابت می کرد و من از اینکه در میان چنین جنایتکارانی قرار گرفته بودم احساس شرم می کردم اصلا باورم نمی شد که نام من هم در کنار نام آنها در فهرست اسامی مجرمین نوشته شده باشد. برعکس موردکای زمان ورودمان به دادگاه برای من خیلی اهمیت داشت برای همین باید کمی وقت کشی می کردم تا زودتر از موعود مقرر به دادگاه دی اریو نرسیم. گرچه قاضی دی اریو به وقت شناسی خیلی اهمیت می داد اما اما اصلا نمی خواست ده دقیقه زودتر از تشکیل جلسه به آنجا برسیم و مورد استهزا آرتور و دونالد رافتر قرار بگیریم چه بسا که آنها گروه هوچی را با خود آورده بودند تا مرا بیشتر تحقیر کنند. در ضمن اصلا جرات نمی کردم با تیلمن گانتری بدون حضور قاضی در یک اتاق بمانم. تقریبا یکی دو دقیقه زودتر از موعود مقرر به دادگاه مخصوص قاضی دی اریو رسیدیم و من دلم می خواست هر چه زودتر در جایگاه هیئت منصفه قرار بگیرم و فقط تماشاچی جلسه باشم.