نام کتاب: وکیل خیابانی
گرچه در ریدیمر میشن مشغول صحبت با موکلینم بودم اما به سختی می توانستم افکارم را بر روی مسائل آنها از قبیل کو پونهای غذا، مشکل مسکن، مشکل داشتن پدران خلافکار متمرکز کنم. موقع صرف نهار آنجا را ترک کردم و از یک اغذیه فروشی برای خودم دو عدد نان شیرینی حلقه ای و یک بطری آب خریدم و سپس سوار ماشینم شدم و به طرف بلت وی به راه افتادم. هنگامی که به کلینیک رسیدم ماشین موردکای را دیدم که مقابل ساختمان پارک شده بود با عجله از ماشینم پایین پریدم و به طرف دفتر کار او رفتم. موردکای برایم تعریف کرد که جلسه آنها در اتاق کنفرانس خصوصی آرتور جاکوبز در طبقه هشتم ساختمان و در گوشه دور افتاده و مجزا از بقیه اتاقها قرار دارد تشکیل شد، سابقا هنگامی که در موسسه آنها کار می کردم متوجه نشده بودم که جاکوبز یک اتاق کنفرانس خصوصی دارد هنگامی که موردکای به موسسه آنها وارد می شود، با او مانند کسی که از رجال برجسته دولتی است با احترام برخورد می شود، بلافاصله کت او را از دستش می گیرند و او با تشریفاتی خاص پذیرایی می کنند سپس او و آرتور جاکوبز ، دونالد رافتر وکیل موسسه در ارتباط با شرکت های بیمه و وکیل دیگری از شرکت ریو راوکز، همگی به دور یک میز می نشینند تیلمن گانتری از نظر قانونی حق شرکت در این جلسه را داشت اما آنها او را دعوت نکرده بودند زیرا اگر قرار بود که توافقی بین آنها صورت بگیرد به هیچ وجه حاضر نبودند که گانتری یک پول سیاه هم بابت آن بدهد. | تنها وسیله ناجور جلسه آنها وکیل شرکت ریوراو کز بود زیرا کاملا واضح بود که موسسه و شرکت ریوراوکز بر سر ماسائل مالی با یکدیگر اختلاف پیدا کرده اند. موردکای باور نمی کرد که آرتور هشتاد سال داشته باشد زیرا سخنران جلسه، خود او بود و صرف چنین انرژی ای از پیرمردی هشتاد ساله بعید بود. آنها به دقت شروع به تجزیه و تحلیل مسائل و مشکلات کردند و سعی کردند تا زمینه را برای رسیدن به توافقات نهایی آماده کنند. اولین مورد توافقنامه این بود که هر آنچه در این جلسه گفته و شنیده می شود می بایست کاملا محرمانه باقی بماند و تا اوراق و مدارک به امضای طرفین نرسیده تمام توافقات از جنبه قانونی برخوردار نخواهد بود. سپس آرتور شروع به صحبت در مورد سه مدعی علیه پرونده دادرسی به خصوص موسسه خودشان یعنی دریک و سویینی و شرکت ریوراو کز کرد. آنها به شدت تحت فشار مطبوعات افکار عمومی جامعه بودند و علاوه بر این اعتبار و حیثیت قانونی خویش را از دست داده بودند او بدون پرده پوشی و محافظه کاری وضعیت وخیم و بحرانی شرکتشان را کاملا تشریح کرد و موردکای نیز به دقت به حرفای او گوش می داد. آرتور به تمامی مسائلی که آنها را درگیر کرده بود اشاره کرد. او ابتدا در مورد برادن چانس و اخراجش توسط موسسه صحبت کرد. او خودش استعفا نداده بود بلکه آرتور او را اخراج کرده بود. آرتور

صفحه 279 از 314