نام کتاب: وکیل خیابانی
- واسه چی؟ ما کسانی را که شما را از منزلتان بیرون انداخته اند تحت پیگرد قانونی قرار داده ایم این وظیفه ما است که از حقوق شما دفاع کنیم. - اما اجاره اون آپارتمان ها غیر قانونی بوده واسه همین ما به جانی پول نقد می دادیم. - هیچ اشکالی نداره، علاوه بر این اگر ما بتوانیم در جریان دادرسی پیروز شویم پول خوبی گیر شما می آید. - مثلا چه قدر؟ - هنوز نمی دانم، به هر حال شما با همکاری با ما چیزی را از دست نخواهید داد. - آره راس می گی. با دست به شانه موردکای زده و سپس دوتایی از آقای دیز تشکر کردیم و به طرف دفتر موردکای به راه افتادیم هنگامی که در را پشت سرمان بستیم او از من پرسید: - موضوع چیست؟ - برای اتفاقی که برای کیتو اسپایزر افتاد، من تصور می کنم که بهتر است اظهارات ماركیز را ضبط کنیم البته همین حالا. موردکای دستش را به ریشش کشید و گفت: - فکر بدی نیست بهتر است تمام اظهارات او را ثبت کنیم و خودش نیز زیر آنرا امضا کند صوفیا نیز می تواند آن را رسما در دفتر اسناد رسمی ثبت کند. بنابراین اگر برای او اتفاقی افتاد می تونیم از اظهاراتش در دادگاه استفاده کنیم؟ . آیا اینجا ضبط صوت پیدا می شود؟ موردکای چشمانش را به اطراف اتاق گرداند و گفت: - بله باید همین دور و برا باشد. اما از آنجایی که نمی دانست ضبط صوتش را کجا گذاشته یک ماه طول می کشید تا بتواند آن را پیدا کند از او پرسیدم:| ? اگر بخواهیم از او فیلم ویدئویی تهیه کنیم چه؟ آیا دوربین فیلمبرداری اینجا پیدا می شود؟ - نه تصور نمی کنم کمی فکر کردم و سپس گفتم: - من الساعه دوربین خودم را به اینجا می آورم. تو و صوفیا سعی کنید تا او را در اینجا نگهدارید

صفحه 275 از 314