نام کتاب: وکیل خیابانی
حقوقی بسیار اندک در جاهایی متفاوت مشغول به کار شد اما هر بار پس از مدت کوتاهی کارش را رها کرده و دوباره به خیابانها باز می گشت. قسمتی از مقاله به بررسی گزارش پلیس در مورد لونتا برتون می پرداخت: در چهارده سالگی به اتهام سرقت از یک فروشگاه دستگیر و در دادگاه نوجوانان محاکمه شده بود. سه ماه بعد به جرم مستی در اماکن عمومی مجددا دستگیر و در دادگاه نوجوانان محاکمه شد. مدتی بعد به خاطر حمل ماری جوانا دستگیر و در دادگاه نوجوانان محاکمه شد. چند ماه بعد مجددا به همین جرم محاکمه شد. در شانزده سالگی به جرم فحشا دستگیر و در زندان بزرگسالان محاکمه شد اما این بار او را زندانی نکردند. کمی بعد به جرم دزدیدن یک دستگاه موسیقی خودکار و تعدادی دیسک صوتی از یک موسسه رهنی دستگیر و محاکمه شد. اما این بار هم زندانی نشد. اولین فرزندش را در هجده سالگی در بیمارستان دی . سی جنرال واشینگتن به دنیا آورد. اما در فهرست اسامی والدین نام پدر نوزاد درج نشده بود. دو ماه بعد از تولد آنتاریو به جرم فحشا محاکمه شد. اما این بار هم زندانی نشد. در بیست سالگی صاحب دوقلوهایی به نام آلونزو و دانته شد اما این بار هم در فهرست بیمارستان سی. دی. جنرال نام پدر دوقلو ها ثبت نشده بود. و کمی بعد مادر جوان و سیه روز چهارمین فرزند را به نام تیمکو در بیست و یک سالگی به دنیا آورد. پس از تولد چهارمین فرزند نامشروعش بارقه ای از امید در زندگی سیاه او درخشید. لونتا کمی بعد از تولد تیمکو خودش را به یکی از مراکز نگهداری از زنان بی سرپرست به نام خانه مادری معرفی کرده و در آنجا ثبت نام می کند. خانه ماری هم درست مثل نوآمی برای نگهداری از زنان بی خانمان ساخته شده است. لونتا در این مراکز با یک مددکار اجتماعی به نام نل كتر آشنا می شود. لونتا چند ماه پیش به نل گفته بود که خداوند به او کمک کرده که به مرکز آنها بیاید و زندگی خیابانی را دیگر رها کند. او واقعا تصمیم گرفته بود زندگی سالمی را آغاز کند به همین منظور قرصهای جلوگیری از بارداری را که توسط خانم نل کتر در اختیارشان گذاشته بودند مرتبا مصرف می کرد در جلسات هفتگی که برای راهنمایی زنان بی سرپرست برگزار می شد شرکت می کرد و حتی علیرغم ضعق جسمی و روحی اعتیادش را ترک کرد. او که هدفش یافتن کاری ثابت برای اداره بچه هایش بود به سرعت شروع به مطالعه کرد تا بتواند مهارت خواندنش را افزایش دهد. خانم کتر برای او شغلی در یک فروشگاه بزرگ خواربار فروشی پیدا کرد، او مسئولیت باز کردن بسته هایی را که برای فروشگاه می رسیدند بر عهده داشت و ساعتی چهار دلار و هفتاد و پنج سنت حقوق می گرفت. لونتا هفته ای بیست ساعت در فروشگاه کار می کرد و به این ترتیب تقریبا می توانست بچه هایش را کمی

صفحه 262 از 314