نام کتاب: وکیل خیابانی
در کنار مقاله چاپ شده بودند. در یکی از جدولهای فهرست نام ده موسسه حقوقی معروف در کل ایالت متحده درج شده و در جدول دیگر میانگین درآمد سالانه هر یک از شرکا این موسسات درج شده بود. شرکت در یک و سویینی با در اختیار داشتن هشتصد وکیل پنجمین شرکت بزرگ در ایالت متحده بود، و درآمد سالیانه هر یک از شرکای آن بالغ بر نهصد و ده هزار و پانصد دلار بود. بنابراین از لحاظ درآمد سالیانه شرکا در ردیف سوم قرار داشتند. آیا من واقعا چنین مبلغ هنگفتی را از دست داده بودم؟ سومین مقاله طویل و جالب در مورد تیلمن گانتری بود در واقع زندگی پر فراز و نشیب او برای بسیاری از مجلات و روزنامه ها جالب بود. در مقاله نقل قولهای بسیاری از کسانی که او را می شناختند آورده شده بود یک افسر پلیس در مورد او کمی صحبت کرده بود. یکی از هم سلولیهایش در زندان در تحسین او و وراجیهای زیادی کرده بود یکی از شهروندان محترم ساکن نورت ایست گفته بود که گانتری زمانی یک زمین بسکتبال برای بچه های فقیر ساخته بود. یکی از زنانی که سابقا از شریک جرم و همدست گانتری ذکر می کردند لحن مقاله به گونه ای بود که تمام وکلای این شرکت را جانیانی شریر تر از تیلمن گانتری معرفی می کرد. نویسنده مقاله در پایان گفته بود که فردا داستان مفصل زندگی غم انگیز لونتا برتون را در روزنامه برای خوانندگان محترم درج خواهد کرد. راستی چرا آرتور جاکوبز اجازه داده بود که نام شرکت محبوبش این طور لجن مال بشود؟ البته تعجبی هم نداشت زیرا آرتور جاکوبز هدف خیلی راحتی بود. روزنامه پست نیز از هر مفتشی زیرک تر و در کارش جدی تر بود کاملا واضح بود که نویسنده مقاله به این سادگیها دست از سر آرتور جاکوبز برنخواهد داشت و تا او را حسابی بدنام نکند آرام نخواهد گرفت. تقریبا ساعت نه و نیم بود که من و وکیلم به ساختمان کارل مولتری واقع در مرکز شهر در تقاطع خیابان ششم و خیابان ایندیانا رسیدیم. موردکای می دانست که من قرار است کجا بروم بر روی سر در ساختمان نوشته شده بود بخش رسیدگی به جرائم مدنی و قضایی . من هرگز تا به حال قدم به چنین جایی نگذاشته بودم در سالن ورودی وکلا حقوقدانان و مجرمینی را که وارد ساختمان می شدند به دقت تفتیش بدنی می کردند سالن انتظار بیشتر شبیه به یک باغ وحش پر از آدمهایی مضطرب و عصبی با چهره هایی رنگ پریده و نگاههایی شرورانه بود. دادگاه در طبقه اول اتاق شماره 114 بود و قاضی نیز کسی به جز عالیجناب نورمن کیزر نبود. در برگه کاغذی که پشت در دادگاه نصب شده بود نام من در ردیف اول ثبت شده بود به این معنا که به پرونده من

صفحه 257 از 314