نام کتاب: وکیل خیابانی
قرارداد بزرگی چهل درصد گیرمان می آمد و این می توانست مرا بیشتر در کارم دلگرم کند. در تاریکی محض اتاق و در میان خواب و بیداری گفتم: د ده درصدش مال من است. - چه گفتی؟ فقط ده درصد! آیا دیوانه شده ای؟ - کار و بار شرکت ما خیلی کساد است. سعی کردم تا علت کم توقعی ام را برایش توضیح بدهم اما او گوش نمی کرد و مرتبا به خاطر طماع نبودنم مرا سرزنش می کرد. او داشت به من گوشزد می کرد که گم شدن پرونده، دردسر ساز خواهد شد انگار که خود ما تا به حال به این موضوع فکر نکرده بودیم، او گفت: . فکر می کنی که بتوانی بدون آن پرونده محکمه را به نفع خودت ببری؟ - بله مشاهده تصویر جاکوبز پیر در روزنامه ها در حالی که دو مجرم در دو طرفش ایستاده بودند، وارنر را به شدت به خنده انداخت. پروازش به آنتالیا فقط دو ساعت طول می کشد و احتمالا حدود ساعت نه به دفتر کارش خواهد رسید او مطمئنأ صبر کنید تا عکسها با پست به مقصد برسند بنابراین به محض رسیدن به دفتر کارش آنها را به وست گست فکس خواهد کرد. وارنر بدون اینکه به من مهلت بدهد تا حرفم را تمام کنم، گوشی تلفن را گذاشت. قبل از تلفن وارنر، تقریبا سه ساعتی می شد که خوابیده بودم اما بعد از اینکه او گوشی را گذاشت دیگر خواب از سرم پریده بود. البته مشکلات چند ماه اخیر نیز یکی از دلایل ربودن خواب و استراحت از زندگی من بود هنوز هوا تاریک بود که از جایم برخاستم و دوش گرفتم. سپس از خانه بیرون زدم. قهوه را در رستوران پاکستانیها صرف کردم و برای رابی نیز یک بسته بیسکویت خریدم تقریبا هوا روشن شده بود که به طرف دفتر کارم به راه افتادم. | دو ماشین قدیمی و عجیب و غریب در تقاطع خیابان چهاردهم و خیابان کیو درست مقابل دفتر کار ما پارک شده بود. حس ششم به من می گفت که ماشینم را مقابل ساختمان پارک نکنم و فعلا به رانندگی ادامه بدهم ساعت هفت و نیم بود و واضح بود که رابی هنوز نیامده بود زیرا مواقعی که زودتر از ساعت هشت به دفتر می رسید معمولا چند دقیقه ای بر روی پله های جلوی ساختمان می نشست اگر تیلمن گانتری ذره ای احتمال می داد که توسل به خشونت به پیروزی اش در محاکمه کمک خواهد کرد مطمئنا در استفاده از آن به خود تردید راه نمی داد. موردکای قبلا چنین چیزی را به من گوشزد

صفحه 250 از 314