سرمای زمستان آواره خیابانها نمی شدند و در طرزی رقت انگیز جان نمی سپردند. اقدام جنایت کارانه مدعی علیه های این پرونده کاملا واضح بود و هیئت منصفه حتما حکم محکومیت آنها را صادر می کرد.| غفلت و یا اقدام عمدی مدعی علیه های پرونده منجر به مرگ موکلین شده بود. مسلما خیابانها محل امنی برای زندگی یک مادر جوان و کودکان خردسالشان نمی باشد. بنابراین آنها باید بهای این اقدام را می پرداختند. ما قصد داشتیم یک پرونده دادخواهی جداگانه هم برای قتل میستر درست کنیم اما بعدا منصرف شدم زیرا گرچه او هم مانند این مستاجرین به طور غیر قانونی از محل سکونتش بیرون رانده شده بود اما گروگانگیری و قتل و یا مرگ او را کمی در پرونده ابهام قرار داده بود. بنابراین پرونده او را کنار کشیدم. کاملا واضح بود که در یک و سویینی از قاضی خواهند خواست که مرا به پس دادن پرونده ترغیب کند و او هم مسلما چنین خواهد کرد. اگر من با این کار موافقت کنم بدان معنا خواهد بود که گناه خویش را پذیرفته ام، علاوه بر این جواز وکالتم را از دست خواهم داد و دیگر نخواهم توانست از مدارک داخل پرونده بر علیه مدعی علیه ها استفاده کنم. سه شنبه صبح، موردکای مجدد پرونده ها را بررسی کرد و از من پرسید که آیا مایلم قضیه را تا آخر دنبال کنم. او به خاطر حمایت از من می خواست که از شکایت و اقامه دعوی صرفنظر کند. ما قبلا در این باره خیلی صحبت کرده و به این نتیجه رسیده بودیم که اگر بنا باشد از اقامه دعوی صرفنظر کنیم، می بایست با آنها وارد مذاکره شویم تا در مورد همه چیز من جمله مجازات من به نتیجه قطعی برسیم. البته ما می توانستیم آنقدر مسئله را کش داده و به تاخیر اندازیم که آبها از آسیاب بیفتد و خشم همکاران سابق من کمی فروکش کند آن وقت دوباره موضوع را دنبال می کردیم اما این استراتژی اصلا به صلاحمان نبود. او زیر شکایتنامه را امضا کرد و سپس به طرف دادگاه به راه افتادیم. در حالی که موردکای داشت رانندگی می کرد من یکبار دیگر تمام پرونده را مرور کردم همه چیز به نظرم عالی و بی نقص می رسید. تنها کلید این ماجرای بغرنج، مذاکره است. پرده برداشتن از این ماجرا و افشای جنایت آنها، موسسه معروف و معتبر دریک و سویینی را نابود خواهد کرد من تمام وکلای موسسه را می شناختم و می دانستم که آنها چقدر به اعتبار و شهرت و خوشنامی خویش اهمیت می دهند به هر حال من آنها را به خاطر حرص و طمعشان در کسب ثروت گناهکار می دانستم و قصد داشتم مجازاتشان کنم. دریک و سوئینی خطای بزرگی مرتکب شده و رو دست خورده بود اگر چه من شک داشتم که آنها از این قضیه بی اطلاع بوده باشند.