نام کتاب: وکیل خیابانی
مسافرخانه ای که رابی را به آنجا برده بودیم جدید التاسیس بود و در شمال بتسدا واقع شده بود آن شب سومین شبی بود که رابی را به مسافرخانه فرستاده بودیم من بابت این سه شب چیزی حدود یکصد و بیست و دلار کرایه پرداخته بودم و شرایط مالی ام اجازه نمی داد باز هم او را به مسافرخانه بفرستم. علاوه بر این مگان معتقد بود که دیگر وقت آن رسیده که رابی به جامعه باز گردد زمانی می توانستیم به نتیجه قطعی برسیم که رابی را آزاد گذاشته باشیم. مرحله بعدی آزمایش ما می بایست در خیابانها انجام می شد تا ببینیم که آیا رابی باز هم به سراغ مواد مخدر خواهد رفت یا نه. سه شنبه صبح ساعت هفت و سی و سه دقیقه پشت در اتاق شماره 220 که در طبقه دوم مسافرخانه قرار داشت و توسط مگان برای رابی انتخاب شده بود ایستادم. چند ضربه به در اتاق زده و منتظر ماندم هیچ کس پاسخ نداد. دسگیره در را چرخاندم در قفل بود. بلافاصله به طبقه پایین و سالن ورودی رفتم و از مسئول پذیرش خواهشی کردم شماره اتاق را بگیرد اما این بار هم هیچ کس به تلفن پاسخ نداد. معاون مدیر مسافرخانه را خواسته و همه چیز را برایش توضیح داده و متقاعدش کردم که شرایط کاملا اضطراری می باشد او هم نگهبان مسافرخانه را صدا کرد و همگی با هم به طبقه بالا رفتیم من در راه برای آنها توضیح دادم که چرا اتاق را به نام خود رابی کرایه نکرده ایم. او از اینکه ما از اتاق مسافرخانه نازنینش برای ترک اعتیاد یک معتاد به مرگ استفاده کرده ایم اصلا خوشش نیامد. اتاق رابی خالی بود. تختخواب مرتب بود و این نشان می داد که هیچ کس شب گذشته در آن نخوابیده است. هیچ چیز از وسایل اتاق ربوده نشده و هیچ چیز از رابی آنجا باقی نمانده بود. از آنها تشکر کردم و سپس آنجا را ترک کردم مسافرخانه حداقل ده مایل با دفتر کار من فاصله داشت با مگان تماس گرفته و همه چیز را برایش تعریف کردم سپس به طرف شهر به راه افتادم ساعت هشت و پنجاه دقیقه بود اما من هنوز به دفتر کارم نرسیده بودم ترافیک واقع سنگین بود با سوفیا تماس گرفته و از او پرسیدم که آیا رابی را ددیه است جواب منفی بود. پرونده دادخواهی که علیه قاتلین لونتا و فرزندانش تشکیل داده بودیم مختصر و مفید و بی نقص بود. ویلما فلان که به عنوان مدافع حقوق لونتا و فرزندانش برگزیده شده بود رسما شرکت ریوراو کز موسسه حقوقی دریک و سویینی و شرکت تگ را به خاطر اخراج غیر قانونی مستاجرین از ساختمان مخروبه خیابان فلوریدا تحت پی گرد قانونی قرار داده بود. همه چیز کاملا واضح و منطقی بود. اگر موکلین به طور غیر قانونی از منازلشان بیرون رانده نمی شدند و اگر آنها سر پناهی برای رفتن به آنجا را داشتند هرگز در

صفحه 237 از 314