نام کتاب: وکیل خیابانی
پرستار با قرص های بیشتری برگشت . از او خواستم بگوید یک یک آن چیست ، و بعد همه ی آنها را رد کردم . آنها برای تسکین درد بودند و من می خواستم کله ام خوب کار کند. دکتر ساعت هفت و نیم برای ویزیت سریع وارد شد ، چیزی شکسته یا پاره نشده بود . بنابراین ساعت آخر اقامت در بیمارستان بودم . دکتر یک دور دیگر اشعه ایکس تجویز کرد و من سعی کردم بگویم نه ولی او قبلا موضوع را با همسرم در میان گذاشته بود . مدت زیادی ، انگار تا ابدیت در اتاقم لنگان لنگان راه رفتم و اعضای مجروحم را چک کردم و امیدوار بودم کسی ناگهان وارد نشود و مرا در لباس زرد و مسخره بیمارستان ببیند . *** پیدا کردن یک ماشین اوراق در یک شهر کار گیج کننده ای است ، بخصوص وقتی خیلی زود پس از تصادف آغاز شود . با دفتر تلفن که تنها منبع من بود و نیمی از شماره اشغال بودند شروع کردم ، نیمی دیگر شماره ها با بی تفاوتی زیاد جواب داده نشد . زود بود و هوا بد بود جمعه بود چرا خودشان را باید درگیر می کردند ؟ بیشتر ماشین های خراب را به پارکینگی در خیابان راسکو در شمال شرقی می بردند . این را یک منشی در ناحیه مرکزی شهرداری به من گفت ، او در بخش کنترل حیوانات کار می کرد ، و من داخلی های پلیس را تصادفی می گرفتم . ماشین های دیگر را گاها به پارکینگ های دیگر می بردند و امکان داشت ماشین مرا به اوراقی ها ببرند . اوراقیها خصوصی بودند و این همه مشکل آفرین بود . او می گفت زمانی در قسمت ترافیک کار می کرده ولی از کارش متنفر بود . به فکر مورد کای افتادم منبع جدیدم برای همه نوع اطلاعات راجع به خیابانها تا ساعت نه صبر کردم تا با او تماس بگیرم ، به او جریان را گفتم و گفتم حالم كاملا خوبه با اینکه در بیمارستان هستم ، و از او پرسیدم آیا می داند چه طور ماشین تصادفی را می توان پیدا کرد یا نه ؟ | او چند نظر داشت . با پولی تماس گرفتم و همان داستان را گفتم : پولی با صدای لرزان پرسید : - امروز نمیایی سر کار؟ - من در بیمارستان هستم پولی گوش می کنی ؟

صفحه 110 از 314