2
تقریبا رو به روی دفتر آقای رنیت حراجی بود که مخصوص حراج کتاب بود. از پنجره ای که به در نزدیکتر بود امکان داشت که مدخل عمارت آقای رنیت را مواظب باشد. حراج هفتگی قرار بود روز بعد اجرا شود و مراجعین کاتالوگ در دست به آن دکان مراجعه می کردند و از این جهت ریش نتراشیده و لباس چروکیده چندان نامناسب نبود.
مردی با سبیل نامرتب و نیم تنه آرنج رفته که جیب های آن بواسطة ساندویچ بر آمده بود با دقت به یک جلد کتاب مربعی مر بوط به گلکاری نگاه می کرد. یک اسقف مشغول تماشای مجموعه رمانهای هاردی بود. هیچکس در این محل طبق موازین معینی لباس نپوشیده بود. در کافه ها و تئاتر ها مردم به معمول لباس می پوشند اما در این حراجی کتاب کالا بیش از آن متنوع بود که صاحبان یک نوع سلیقه در آن گرد آیند. در یک قسمت کتب منافی عفت قرار داشت. از کتابهای قرن هیجدهم فرانسه با گراور های زیبا که مجامعت مردم خوش لباس را روی تخت های نوع مار کیز دو پمپادور نشان می داد تا کتاب های رمان نویس های دوران ملکه ویکتوریا - و در قسمت دیگر کتابهای فلسفی مختلف. کتاب نیوتن در باره وضع جغرافیایی جهنم و کتاب هوایتلی در بار؛ طریقه کمال. بوی کتابهای کهنه و کاه بسته بندی و لباسهای باران خورده در محل پیچیده بود. رو کنار رفهای شامل قسمتهای یک تا سی و پنج ایستاده بود و از آنجا می توانست هر که را