را دوست بدارد. این یک شوخی کثیف نیست.»
می فهمم.» | به من نگاه کرد و لبخند زد. شما می فهمید، ولی خدا را دوست ندارید.»
((نه))
پرسید: «اصلا خدا را دوست ندارید؟ »
گاهی شبها ازش میترسم.» باید خدا را دوست بدارید.» من زیاد دوست نمی دارم.» گفت: «چرا. دوست می دارید. اما آنچه راجع به شبها گفتید، این دوست داشتن نیست. وقتی کسی را دوست بدارید، میل دارید کارهایی برایش انجام بدهید. میل دارید فداکاری کنید. میل دارید خدمت کنید.»
من دوست نمی دارم.»
دوست خواهید داشت، می دانم که دوست خواهید داشت. آن وقت سعادتمند خواهید شد.»
(( من سعادتمند هستم. همیشه سعادتمند بوده ام.))
«آن سعادت چیز دیگری ست. تا آن را نداشته باشید، نمی توانید بفهمید.) گفتم: «خوب، اگه یه وقت گیر آوردم، خبرتون میکنم.» من خیلی ماندم و خیلی حرف زدم.» نگران بود که واقعا همین طور
باشد.
«نه، بمونین، راجع به دوست داشتن زنها چه طور؟ اگه من واقعا به زنی رو دوست داشته باشم، باز همین طوره که میگین؟»
راجع به آن من چیزی نمی دانم. تا حالا زنی را دوست نداشته ام.»
می فهمم.» | به من نگاه کرد و لبخند زد. شما می فهمید، ولی خدا را دوست ندارید.»
((نه))
پرسید: «اصلا خدا را دوست ندارید؟ »
گاهی شبها ازش میترسم.» باید خدا را دوست بدارید.» من زیاد دوست نمی دارم.» گفت: «چرا. دوست می دارید. اما آنچه راجع به شبها گفتید، این دوست داشتن نیست. وقتی کسی را دوست بدارید، میل دارید کارهایی برایش انجام بدهید. میل دارید فداکاری کنید. میل دارید خدمت کنید.»
من دوست نمی دارم.»
دوست خواهید داشت، می دانم که دوست خواهید داشت. آن وقت سعادتمند خواهید شد.»
(( من سعادتمند هستم. همیشه سعادتمند بوده ام.))
«آن سعادت چیز دیگری ست. تا آن را نداشته باشید، نمی توانید بفهمید.) گفتم: «خوب، اگه یه وقت گیر آوردم، خبرتون میکنم.» من خیلی ماندم و خیلی حرف زدم.» نگران بود که واقعا همین طور
باشد.
«نه، بمونین، راجع به دوست داشتن زنها چه طور؟ اگه من واقعا به زنی رو دوست داشته باشم، باز همین طوره که میگین؟»
راجع به آن من چیزی نمی دانم. تا حالا زنی را دوست نداشته ام.»