گفت: «دیروقته. فقط چند دقیقه ای می توانم بمانم.» |
دیر نیست. وضع اتاق غذاخوری چه طوره؟» | لبخند زد: «من هنوز موضوع خوبی برای شوخی بچه ها هستم.» صدایش هم خسته بود. «خدا را شکر، همه سالم اند.»
سپس گفت: «چه قدر خوشحالم که حال شما خوبه. درد که نمیکشید؟» خیلی خسته به نظر می رسید و من عادت نداشتم که او را خسته ببینم. «نه، دیگه درد نمیکشم.» در اتاق غذاخوری جای شما خالی ست.» کاش من اونجا بودم. من همیشه از صحبت کردن با شما کیف
می کردم.)
گفت: «من چند چیز ناقابل برایتان آورده ام.» بسته ها را برداشت: «این پشه بنده. این یک بطری ورموته. ورموت دوست دارید؟ این هم چند روزنامه انگلیسی ست.»
لطفا بسته هارو باز کنین.»
خوشش آمد و آنها را باز کرد. من پشه بند را در دست گرفتم. ورموت را او نگاه داشت تا ببینم و بعد روی زمین پهلوی تخت خواب گذاشت. یک دسته از روزنامه های انگلیسی را به دست گرفتم. با گرفتن روزنامه ها در نور کمی که از پنجره می آمد می توانستم عنوانها را بخوانم. روزنامه د نیوز آو د ورلد بود.
گفت: «بقیه مطبوعات مصور است.»
خوندنشون خیلی لذت خواهد داشت. از کجا گیر آوردین ؟ » فرستادم از مستر آوردند. بازهم می آرم.» پدر، خیلی لطف کردین که اومدین. یک لیوان ورموت میل میکنین؟ »
دیر نیست. وضع اتاق غذاخوری چه طوره؟» | لبخند زد: «من هنوز موضوع خوبی برای شوخی بچه ها هستم.» صدایش هم خسته بود. «خدا را شکر، همه سالم اند.»
سپس گفت: «چه قدر خوشحالم که حال شما خوبه. درد که نمیکشید؟» خیلی خسته به نظر می رسید و من عادت نداشتم که او را خسته ببینم. «نه، دیگه درد نمیکشم.» در اتاق غذاخوری جای شما خالی ست.» کاش من اونجا بودم. من همیشه از صحبت کردن با شما کیف
می کردم.)
گفت: «من چند چیز ناقابل برایتان آورده ام.» بسته ها را برداشت: «این پشه بنده. این یک بطری ورموته. ورموت دوست دارید؟ این هم چند روزنامه انگلیسی ست.»
لطفا بسته هارو باز کنین.»
خوشش آمد و آنها را باز کرد. من پشه بند را در دست گرفتم. ورموت را او نگاه داشت تا ببینم و بعد روی زمین پهلوی تخت خواب گذاشت. یک دسته از روزنامه های انگلیسی را به دست گرفتم. با گرفتن روزنامه ها در نور کمی که از پنجره می آمد می توانستم عنوانها را بخوانم. روزنامه د نیوز آو د ورلد بود.
گفت: «بقیه مطبوعات مصور است.»
خوندنشون خیلی لذت خواهد داشت. از کجا گیر آوردین ؟ » فرستادم از مستر آوردند. بازهم می آرم.» پدر، خیلی لطف کردین که اومدین. یک لیوان ورموت میل میکنین؟ »