خوب هم حاضرند. خیلی خانم دارند. همه اش از خرابی مدیریته. اینها رو ترشی انداخته اند، برای کیف اونهایی که تو سنگرها جون می کنند.» |
گفتم: «رینالدی حیوونی، تنهایی و جنگ و نبودن خانم های تازه به تازه.» رینالدی یک لیوان دیگر کنیاک برای خودش ریخت.
گمون نکنم برات بد باشه. بگیر بزن.»
من کنیاک را نوشیدم و همچنان که پایین رفت آن را گرم درون خودم احساس کردم. رینالدی یک لیوان دیگر ریخت. اکنون آرام تر بود. لیوان را بالا نگه داشت: «به سلامتی زخم های دلیرانه تو. به سلامتی مدال نقره. راستی بگو ببینم، توی این هوای گرم که همه اش اینجا خوابیدهای، عصبی نمیشی؟»
بعضی وقتها چرا.»
من اصلا فکرشو نمی تونم بکنم که اینجوری بخوابم. دیوونه می شم.»
تو که دیوونه هسی.»
کاش برمیگشتی. نه کسی رو دارم که شب بعد از ماجراهای عشقی بیاد اونجا، نه کسی که مسخره بازی سرش دربیارم، نه کسی که پول بهم قرض بده، نه برادرخوانده و هم اتاقی، نه هیچ کس. چرا خودت رو زخمی کردی؟» |
سر کشیش که میتونی مسخره بازی دربیاری.»
کشیش. اون من نیسم که مسخره بازی سرش در می آرم. اون سروانه من ازش خوشم میاد. اگه قرار باشه آدم کشیش داشته باشه، همین کشیشه خوب کشیشیه. می آد به دیدنت. داره تهیه مفصلی می بینه.»
                گفتم: «رینالدی حیوونی، تنهایی و جنگ و نبودن خانم های تازه به تازه.» رینالدی یک لیوان دیگر کنیاک برای خودش ریخت.
گمون نکنم برات بد باشه. بگیر بزن.»
من کنیاک را نوشیدم و همچنان که پایین رفت آن را گرم درون خودم احساس کردم. رینالدی یک لیوان دیگر ریخت. اکنون آرام تر بود. لیوان را بالا نگه داشت: «به سلامتی زخم های دلیرانه تو. به سلامتی مدال نقره. راستی بگو ببینم، توی این هوای گرم که همه اش اینجا خوابیدهای، عصبی نمیشی؟»
بعضی وقتها چرا.»
من اصلا فکرشو نمی تونم بکنم که اینجوری بخوابم. دیوونه می شم.»
تو که دیوونه هسی.»
کاش برمیگشتی. نه کسی رو دارم که شب بعد از ماجراهای عشقی بیاد اونجا، نه کسی که مسخره بازی سرش دربیارم، نه کسی که پول بهم قرض بده، نه برادرخوانده و هم اتاقی، نه هیچ کس. چرا خودت رو زخمی کردی؟» |
سر کشیش که میتونی مسخره بازی دربیاری.»
کشیش. اون من نیسم که مسخره بازی سرش در می آرم. اون سروانه من ازش خوشم میاد. اگه قرار باشه آدم کشیش داشته باشه، همین کشیشه خوب کشیشیه. می آد به دیدنت. داره تهیه مفصلی می بینه.»
