چون خلاف ادب بود که بعد از شنیدن آن موعظه عالی درباره علل آن ستم ها- که دست آخر این طور معلوم شد که فقط نوعی سوء تفاهم بوده - خودم را بی خبر نشان بدهم. اما اسمش به نظرم قشنگ آمد. اهل مینه سوتا بود و بنابرین اسمش می شد: آیلند آو مینه سوتا، آیلند آو ویسکانسین، آیلند آو میشیگان. چیزی که اسمش را قشنگ می کرد این بود که تلفظش مثل «آیلند» (یعنی جزیره) بود. اما نه، این هم نبود. بیش از این بود. بله پدر، درسته، پدر. شاید، پدر. نخیر، پدر. خوب، چرا ممکنه پدر. شما بهتر از من می دونین، پدر. کشیش خوب است، ولی بی مزه است. افسرها خوب نیستند، ولی بی مزه اند. پادشاه خوب است، ولی بی مزه است. شراب بد است، ولی بی مزه نیست. مینای دندان آدم را می کند و به سق آدم می چسباند.
روکا گفت: «خلاصه کشیش رو گرفتند انداختند تو هلفدونی. چون که اوراق قرضه سه در صدی از جیب او دراومد. البته قضیه مال فرانسه است. اگر اینجا بود هیچ وقت توقیفش نمی کردند. کشیش انکار کرد، گفت هیچ اطلاعی از اوراق قرضه پنج درصدی نداره. موضوع در بزیه اتفاق افتاد. من خودم اونجا بودم، جریان را تو روزنامه ها می خوندم. یه روز رفتم زندان، خواستم کشیش رو بینم. کاملا پیدا بود که اسناد رو دزدیده.» |
رینالدی گفت: «تو می خوای باور داشته باش، می خوای نداشته باش من دارم قضیه رو برای کشیش مون تعریف می کنم. اطلاعات جالبی ست. این خودش کشیشه، میفهمه من چی میگم.»
کشیش لبخند زد و گفت: «ادامه بدهید، من گوش می دهم.» |
البته همه اوراق قرضه رو به حساب نیاوردند، ولی تمام اوراق سه درصدی و مقداری هم بدهکاری محلی - که نمی دونم چی بود - گردن کشیش ثابت شد. خلاصه من رفتم زندان، اصل مطلب اینجاست، رفتم
روکا گفت: «خلاصه کشیش رو گرفتند انداختند تو هلفدونی. چون که اوراق قرضه سه در صدی از جیب او دراومد. البته قضیه مال فرانسه است. اگر اینجا بود هیچ وقت توقیفش نمی کردند. کشیش انکار کرد، گفت هیچ اطلاعی از اوراق قرضه پنج درصدی نداره. موضوع در بزیه اتفاق افتاد. من خودم اونجا بودم، جریان را تو روزنامه ها می خوندم. یه روز رفتم زندان، خواستم کشیش رو بینم. کاملا پیدا بود که اسناد رو دزدیده.» |
رینالدی گفت: «تو می خوای باور داشته باش، می خوای نداشته باش من دارم قضیه رو برای کشیش مون تعریف می کنم. اطلاعات جالبی ست. این خودش کشیشه، میفهمه من چی میگم.»
کشیش لبخند زد و گفت: «ادامه بدهید، من گوش می دهم.» |
البته همه اوراق قرضه رو به حساب نیاوردند، ولی تمام اوراق سه درصدی و مقداری هم بدهکاری محلی - که نمی دونم چی بود - گردن کشیش ثابت شد. خلاصه من رفتم زندان، اصل مطلب اینجاست، رفتم