شوهر جوون و قشنگی هستیم.»
تو نگران نیستی؟» |
عزیزم، آخه چرا نگران باشم؟ تنها دفعه ای که احساس ناراحتی کردم همون وقتی بود که در میلان خودم رو مثل فاحشه ها احساس کردم، اون هم همه ش هفت دقیقه طول کشید. از این گذشته تقصیر مبل و تزیینات اتاق بود. من برای تو زن خوبی نیستم؟» |
تو زن ماهی هستی.»
پس بی خود رسمی نشو عزیزم. همین که شکمم کوچیک شد بات ازدواج می کنم.» |
«خیلی خوب» |
به نظر تو من یه آبجو دیگه بخورم خوبه؟ دکتر میگفت کفل من نسبتا باریکه، هرچه کاترین کوچولورو کوچیک تر نگرش دارم بهتره.»
من نگران شدم: «دیگه چی گفت؟»
هیچی. فشار خونم خیلی عالیه، عزیزم. از فشار خونم خیلی تعریف کرد.»
راجع به این که کفلت باریکه چی گفت؟» هیچی. اصلا هیچ. گفت نباید اسکی بازی کنم.» کاملا درسته.)
گفت اگه قبلا اسکی بازی نکرده ام، حالا خیلی دیره که شروع کنم. گفت اگه نیفتم، عیبی نداره که اسکی بازی بکنم.»
دکتر چاخان مهربونیه.)
راستی خیلی خوب دکتری بود. وقتی بچه اومد، همون خودش رو خبر میکنیم.» |
«ازش نپرسیدی باید ازدواج کنی یا نه؟»
تو نگران نیستی؟» |
عزیزم، آخه چرا نگران باشم؟ تنها دفعه ای که احساس ناراحتی کردم همون وقتی بود که در میلان خودم رو مثل فاحشه ها احساس کردم، اون هم همه ش هفت دقیقه طول کشید. از این گذشته تقصیر مبل و تزیینات اتاق بود. من برای تو زن خوبی نیستم؟» |
تو زن ماهی هستی.»
پس بی خود رسمی نشو عزیزم. همین که شکمم کوچیک شد بات ازدواج می کنم.» |
«خیلی خوب» |
به نظر تو من یه آبجو دیگه بخورم خوبه؟ دکتر میگفت کفل من نسبتا باریکه، هرچه کاترین کوچولورو کوچیک تر نگرش دارم بهتره.»
من نگران شدم: «دیگه چی گفت؟»
هیچی. فشار خونم خیلی عالیه، عزیزم. از فشار خونم خیلی تعریف کرد.»
راجع به این که کفلت باریکه چی گفت؟» هیچی. اصلا هیچ. گفت نباید اسکی بازی کنم.» کاملا درسته.)
گفت اگه قبلا اسکی بازی نکرده ام، حالا خیلی دیره که شروع کنم. گفت اگه نیفتم، عیبی نداره که اسکی بازی بکنم.»
دکتر چاخان مهربونیه.)
راستی خیلی خوب دکتری بود. وقتی بچه اومد، همون خودش رو خبر میکنیم.» |
«ازش نپرسیدی باید ازدواج کنی یا نه؟»