کاترین پرسید: «چی میگه؟» میگه خداحافظ.» کاترین گفت: «خداحافظ. خیلی متشکریم.» حاضرین ؟ »
« آره.» |
خم شد و ما را هل داد. من پاروها را در آب فرو بردم و بعد یک دستم را تکان دادم. متصدی بار دستش را با تأسف تکان داد. من چراغ های هتل را دیدم و به سوی دریاچه پارو کشیدم و آن قدر پارو زدم که چراغها ناپدید شد. یک دریای حسابی پیش روی ما گسترده بود، ولی ما همراه باد می رفتیم.
« آره.» |
خم شد و ما را هل داد. من پاروها را در آب فرو بردم و بعد یک دستم را تکان دادم. متصدی بار دستش را با تأسف تکان داد. من چراغ های هتل را دیدم و به سوی دریاچه پارو کشیدم و آن قدر پارو زدم که چراغها ناپدید شد. یک دریای حسابی پیش روی ما گسترده بود، ولی ما همراه باد می رفتیم.