آواز نبودم همراهت می اومدم. بعد می آم.»
ممکنه تصنیف تیرولی شروع کنی.»
رفیق عزیز، تیرولی هم شروع می کنم. گرچه واقعا آواز هم می تونم بخونم. غرابت قضیه در همینه.)
«من یقین دارم تو می تونی بخونی.» همچنان که سیگار می کشید روی تختخواب لمید.
زیاد یقین نداشته باش. گرچه می تونم بخونم. خیلی مضحکه، ولی می تونم. من دوست دارم بخونم. گوش کن.» نعره زنان شروع کرد به خواندن «افریکانا». گلویش باد کرد و رگهایش بیرون جست. گفت:
من بلدم بخونم. می خواد خوشتون بیاد می خواد نیاد.» من از پنجره به بیرون نگاه کردم. می رم پایین تاکسی رو مرخص می کنم.»
برگرد بالا، جون دلم، با هم ناشتایی بخوریم.» از رخت خواب بیرون آمد، راست ایستاد، نفس عمیقی کشید و شروع کرد به حرکات نرمش. من پایین رفتم و پول تاکسی را دادم.
ممکنه تصنیف تیرولی شروع کنی.»
رفیق عزیز، تیرولی هم شروع می کنم. گرچه واقعا آواز هم می تونم بخونم. غرابت قضیه در همینه.)
«من یقین دارم تو می تونی بخونی.» همچنان که سیگار می کشید روی تختخواب لمید.
زیاد یقین نداشته باش. گرچه می تونم بخونم. خیلی مضحکه، ولی می تونم. من دوست دارم بخونم. گوش کن.» نعره زنان شروع کرد به خواندن «افریکانا». گلویش باد کرد و رگهایش بیرون جست. گفت:
من بلدم بخونم. می خواد خوشتون بیاد می خواد نیاد.» من از پنجره به بیرون نگاه کردم. می رم پایین تاکسی رو مرخص می کنم.»
برگرد بالا، جون دلم، با هم ناشتایی بخوریم.» از رخت خواب بیرون آمد، راست ایستاد، نفس عمیقی کشید و شروع کرد به حرکات نرمش. من پایین رفتم و پول تاکسی را دادم.