نام کتاب: وانمود کن او را نمی بینی
شده است و اثر انگشت به دست آمده با اثر انگشت ساندی ساوارانو که بزهکاری سطح پایین و مظنون به قتل های مربوط به گروه مواد مخدر است، یکی است.
اسلون با تعجب گفت:
- ساندی ساوارانو؟ عجیب است! مات، قایق ساوارانو دو سال پیش منفجر شد و ما با لباس مبدل در تشییع جناره ی او شرکت کردیم!
مات بالحنی خشک گفت:
- حتما تشییع جنازه ی کسی دیگر بوده مرده ها که به جایی دستبرد نمیزنند.
***
لیسی بقیه ی روز را ناامیدانه به پرونده ی مشتری هایی که او پیدا کرده و حالا در اختیار دلالان دیگر گذاشته بود، نگاه میکرد. وظیفه ای که به او محول کرده بودند، کاری بود که او سالها پیش انجام میداد پرونده ی مشتری ها را در میاورد و تلفنی اطلاعات لازم را در اختیار آنان می گذاشت.
او در عین حال معذب بود و احساس میکرد زیر نظر است. ریک به طور مرتب جلوی او رژه می رفت و لیسی احساس میکرد ریک مراقب اوست. چند بار وقتی رفت تا پرونده ای را بیاورد، متوجه شد که نگاه ریک به اوست. به نظر میرسید ریک تمام مدت او را میپاید. به دلش افتاده بود که در پایان وقت اداری به او خواهند گفت بهتر است تا معلوم شدن نتیجه ی بازپرسی به محل کارش نیاید. بنابراین می بایست یادداشتهای هیثر را با خود می برد و لازم بود وقتی ریک مراقب او نیست، آنها را بردارد.
بالاخره ده دقیقه به ساعت پنج که ریک به دفتر کار پدرش رفت، او موفق

صفحه 71 از 366