7
بعد از اینکه جیمی لندی و استیو ابوت ترتیب سوزاندن جسد ایزابل را دادند، به رستوران برگشتند. استیو مقدار قابل توجهی اسکاچ در دو لیوان ریخت، یکی از آنها را روی میز لندی گذاشت و گفت:
- به نظرم هر دوی ما به این احتیاج داریم.
لندی دستش را به سوی لیوان دراز کرد و گفت:
- من هم همین عقیده را دارم.
روز بدی برای او بود. بعد از تحویل گرفتن جسد ایزابل، آن را سوزانده بودند تا خاکسترش را به گورستان دروازه ی بهشت در وست چستر ببرند و در مقبره ی خانوادگی بگذارند.
لندی در حالی که به ابوت نگاه میکرد گفت:
- پدر و مادرم، فرزندم، زن سابقم، همه در آنجا هستند. اصلا سر در نمی آورم، استیو. یک نفر تصمیم میگیرد آپارتمان را بخرد و بعد قاتل ایزابل از آب در می آید، قاتل زنی بی دفاع. ایزابل اصلا عادت نداشت جواهر گرانبها به سر و گردنش بیندازد و خودی نشان بدهد. او اصلا جواهر نداشت. اصولا به این جور چیزها اهمیت نمیداد.
حالت چهره ی لندی مخلوطی از خشم و تاسف و اندوه بود.
بعد از اینکه جیمی لندی و استیو ابوت ترتیب سوزاندن جسد ایزابل را دادند، به رستوران برگشتند. استیو مقدار قابل توجهی اسکاچ در دو لیوان ریخت، یکی از آنها را روی میز لندی گذاشت و گفت:
- به نظرم هر دوی ما به این احتیاج داریم.
لندی دستش را به سوی لیوان دراز کرد و گفت:
- من هم همین عقیده را دارم.
روز بدی برای او بود. بعد از تحویل گرفتن جسد ایزابل، آن را سوزانده بودند تا خاکسترش را به گورستان دروازه ی بهشت در وست چستر ببرند و در مقبره ی خانوادگی بگذارند.
لندی در حالی که به ابوت نگاه میکرد گفت:
- پدر و مادرم، فرزندم، زن سابقم، همه در آنجا هستند. اصلا سر در نمی آورم، استیو. یک نفر تصمیم میگیرد آپارتمان را بخرد و بعد قاتل ایزابل از آب در می آید، قاتل زنی بی دفاع. ایزابل اصلا عادت نداشت جواهر گرانبها به سر و گردنش بیندازد و خودی نشان بدهد. او اصلا جواهر نداشت. اصولا به این جور چیزها اهمیت نمیداد.
حالت چهره ی لندی مخلوطی از خشم و تاسف و اندوه بود.