6
ساندی ساوارانو که نام دروغین او کورتیس کالدول بود به هیچ وجه دلش نمی خواست خطر کند. وقتی در تلفن عمومی نزدیک آپارتمان فارل ایستاده بود برای اینکه شناخته نشود، کلاه گیسی خاکستری رنگ و ریش مصنوعی گذاشته و کت و شلوار رسمی اش را با شلوار جینی رنگ و رو رفته و ژاکتی کهنه و مندرس عوض کرده بود.
کالدول به آخر خیابان نظری اجمالی انداخت و فکر کرد: وقتی فارل از اداره پلیس بیرون آمد، پیاده به
خانه اش رفت و من نباید اینجا پرسه بزنم. یک خودرو پلیس آنجا پارک شده. شاید او را زیر نظر دارد.
او به سوی غرب به راه افتاد سپس تغییر عقیده داد و برگشت. تصمیم داشت خودرو پلیس را زیر نظر بگیرد تا بفهمد نظریه اش درست بوده و آیا پلیس مراقب لیسی فارل است یا نه. مجبور نشد مدت زیادی منتظر بماند. در فاصله ی چند متری خود، چهره ی آشنای زنی را دید که با کت و دامن مشکی و کیف بندی از ساختمان خارج شد و تاکسی صدا زد وقتی تاکسی با سرعت دور شد، نگاه کرد تا واکنش پلیس گشت را ببیند.
لحظه ای بعد، خودرو پلیس با چراغ گردان به راه افتاد
ساندی ساوارانو که نام دروغین او کورتیس کالدول بود به هیچ وجه دلش نمی خواست خطر کند. وقتی در تلفن عمومی نزدیک آپارتمان فارل ایستاده بود برای اینکه شناخته نشود، کلاه گیسی خاکستری رنگ و ریش مصنوعی گذاشته و کت و شلوار رسمی اش را با شلوار جینی رنگ و رو رفته و ژاکتی کهنه و مندرس عوض کرده بود.
کالدول به آخر خیابان نظری اجمالی انداخت و فکر کرد: وقتی فارل از اداره پلیس بیرون آمد، پیاده به
خانه اش رفت و من نباید اینجا پرسه بزنم. یک خودرو پلیس آنجا پارک شده. شاید او را زیر نظر دارد.
او به سوی غرب به راه افتاد سپس تغییر عقیده داد و برگشت. تصمیم داشت خودرو پلیس را زیر نظر بگیرد تا بفهمد نظریه اش درست بوده و آیا پلیس مراقب لیسی فارل است یا نه. مجبور نشد مدت زیادی منتظر بماند. در فاصله ی چند متری خود، چهره ی آشنای زنی را دید که با کت و دامن مشکی و کیف بندی از ساختمان خارج شد و تاکسی صدا زد وقتی تاکسی با سرعت دور شد، نگاه کرد تا واکنش پلیس گشت را ببیند.
لحظه ای بعد، خودرو پلیس با چراغ گردان به راه افتاد