4
ساندی ساوارانو، مردی که لیسی او را با نام کورتیس کالدول میشناخت، بعد از اینکه بسرعت از آپارتمان ایزابل خارج شد، از راه پلکان اضطراری به زیرزمین و از ورودی آنجا بیرون رفت. هر چند کاری مخاطره آمیز بود، گامی آدم مجبور است خطر کند.
او با قدم های سریع خود را به خیابان مدیسون رساند. پوشه ی چرمی زیر بغلش بود. تاکسی گرفت و راهی هتل کوچکی واقع در خیابان بیست و نهم شد. بمحض رسیدن به اتاقش پوشه را روی تخت پرت کرد و مقدار زیادی اسکاچ در لیوان آب ریخت و نصف آن را یک نفس سر کشید و بقیه را جرعه جرعه نوشید این عادتی بود که پس از انجام دادن چنین مأموریت هایی داشت.
در حالی که لیوان اسکاچ را در دست داشت، پوشه را برداشت و روی صندلی نشست. تا آخرین لحظه ی مأموریتش را خوب انجام داده بود. وقتی نگهبان ساختمان به پیرزنی کمک می کرد تا سوار تاکسی شود او وارد شده و بکراست به آپارتمان ایزابل رفته و با کلیدی که داشت در را باز کرده بود. دفعه ی قبل که برای بازدید آپارتمان آمده بود، پس از اینکه لیسی به کتابخانه رفته بود تا با ایزابل حرف بزند، او کلید را از روی میز راهرو برداشته بود.
ساندی ساوارانو، مردی که لیسی او را با نام کورتیس کالدول میشناخت، بعد از اینکه بسرعت از آپارتمان ایزابل خارج شد، از راه پلکان اضطراری به زیرزمین و از ورودی آنجا بیرون رفت. هر چند کاری مخاطره آمیز بود، گامی آدم مجبور است خطر کند.
او با قدم های سریع خود را به خیابان مدیسون رساند. پوشه ی چرمی زیر بغلش بود. تاکسی گرفت و راهی هتل کوچکی واقع در خیابان بیست و نهم شد. بمحض رسیدن به اتاقش پوشه را روی تخت پرت کرد و مقدار زیادی اسکاچ در لیوان آب ریخت و نصف آن را یک نفس سر کشید و بقیه را جرعه جرعه نوشید این عادتی بود که پس از انجام دادن چنین مأموریت هایی داشت.
در حالی که لیوان اسکاچ را در دست داشت، پوشه را برداشت و روی صندلی نشست. تا آخرین لحظه ی مأموریتش را خوب انجام داده بود. وقتی نگهبان ساختمان به پیرزنی کمک می کرد تا سوار تاکسی شود او وارد شده و بکراست به آپارتمان ایزابل رفته و با کلیدی که داشت در را باز کرده بود. دفعه ی قبل که برای بازدید آپارتمان آمده بود، پس از اینکه لیسی به کتابخانه رفته بود تا با ایزابل حرف بزند، او کلید را از روی میز راهرو برداشته بود.