نام کتاب: نونِ نوشتن
امشب دومین شب عید نوروز سال هزار و سیصد و شصت و چهار است و طبق عادت دو سه سالهی گذشته، می باید در آخرین شب پایان ساله یادداشتی به منظور بازبینی کارکرد خود در طول سال مینوشتم. یادداشتی مثل کارنامه، مطلبی که طی نوشتن آن به یاد می آوردم در سالی که گذشت چه کاری کردهام و چه کارهایی نتوانسته ام بکنم؛ و این یادنگاری به دید و نگاهم نسبت به خود، امکان نقد و سنجش زیستن و کار را به من می داد که می توانستم بر پایه ی آن از خود خرده گیری کنم و با گاهی هم احساس قناعت از اینکه آنچه از دستم بر می آمده در ادبیات انجام داده ام. این بازبینی و وارسی کار و عمر، به خصوص در مدت نوشتن نیمه ی دوم کلیدر (از جلد هنا ۱۰) برایم لازم بود و بدین ترتیب می توانستم روند رشد یا رونی خود را در کار، و احتمالأ علل آن را دریابم و کار سال آینده را در ذهنم به نسبت نظم بدهم. اما سال شصت و سه سالی که گذشت، در واقع سال پیر شدن من بود که این پیر شدن بی شک بازتاب پیر و فرسوده شدن زندگی ای بود که احساسش میکردم و ادامهی این احساس چندان در وجودم شدید بود که واداشتم روز

صفحه 98 از 208