نام کتاب: نونِ نوشتن
روابط و وقایع و فجایع و تفکرات و احساس ها و مناسبات تعیین می کند بنابراین هر فردی می تواند دورهی کمانی زندگی خود را بر حسب هر بود با نمودی در پاره های عمر خود نیم بندی کند و طبیعتا هر کسی هم این کار را مناسب با کار و علایق خود انجام می دهد. همچنین است وضع من که می توانم کمان هنوز پایان نیافتهی عمر خود را بر حسب پاره هایی با بارهای گوناگون تفکیک و تقسیم بندی کنم. مثلأنبل از مدرسه، مدرسه، بعد از مدرسه و الی آخر. با مهاجرتها، مثلا از ده به شهر، شهرستان مرکز و الی أخر. یا بر حسب کاری که در طول زندگی انجام داده ام و مکان های کار های گوناگون. چنین تقسیم بندی هایی هر کدام در جای خود منطقی و قانع کننده هستند و بستگی دارند که شخصی بخواهد چه منظوری را القا کند. مثلا بخواهد زندگی نامه ای از خود بنویسد، با بخواهد داستان زندگی خود را به اختصار برای دوستانی در سلول زندان بازگو کند، با بخواهد در نامهای به یک دوست پاره ای از زندگی خود را منالار بیاورد و.... اما در این لحظه من چنین قصدهایی ندارم و فقط می خواهم از بزرگترین آموزگاری که داشته ام باد بکنم و دست کم بدین وسیله او را که دیگر زنده نیست ارج بگذارم. اما چون آن آموزگار بزرگ - صرف نظر از نوع تلقی اش، روحیات و رفتارهایش که بی تردید در جان من اثر عمیق داشته اند . در تمام طول چهل سال سه نکتهی مشخص به من بیاموخت، لازم افتاد که به دورهی عمر و پاره های دورهی عمر اشاره کنم و روشن کنم که سه نکتهی آموزانده شده به من از طرف او، در سه مرحله از عمرم انجام گرفته است و به همین علت من مابلم که دورهی عمر خودم را بر حسب این سه نکته تفکیک و تقسیم بندی بکنم. لابد تا حالا دانسته اید که آن آموزگار بزرگ من کسی جز پدرم عبدالرسول نبوده

صفحه 89 از 208