جزئیات و ظرایفی که ذهن آدمی در جریان کار بدانها دست خواهد یافت و این بر عهدهی کنندگان اهلی و عاشق کار است و آنچه آمد بس کلبانی از آن کار بزرگ خواهد بود.
ب: وازسازی از آنجایی که زبان ما هنوز پر است از واژگان بیگانه، اعم از ترکی، مغولی، سغدی و... عمدتا عربی و در دورهی جدید آغشته است به واژگان فرانسه، انگلیسی و حتی رومی - در جهت فراگیر شدن و همه فهم شدن زبان کاری بایسته است و به هر روی اندیشه ورز فارسی زبان میخواهد که بتواند رخت زبان خود را بر اندام ساخته و نام های غیر بپوشاند؛ از این رو، صرف نظر از ضرورت دستیابی مردم ما به امکانات ساختن و سازندگی اشیاء و وسایل که آرزویی عام تلقی می شود - اندیشه ورز ایرانی نمی تواند غافل بماند از وسوسای جایگزین کردن واژگان خود به جای نام های چیزها و ساخته های بیگانه. اگرچه در مواردی تلاشیست عبث، چون همه ی زبان ها در عین حال دارای یک رکهی عام بین المللی هستند و خواهند بود همچون یک امر ضروری. اما وازسازی در جای خود ضرورتی است که از جبری نحمیلی ناشی می شود و نمی توان و نباید آن را نادیده اش انگاشت. و در این راه به گمان من می توان یک زبان قراردادی ابداع کرد و بر سر آن به توافق رسید. مثلا به جای آسانسور، می توان گفت با - پا، و این به معنای بالابر به پایین آور، است؛ در حالی که اکنون به جای آسانسور گذاشته اند بالابر و معلوم نیست بخش دوم کار چه میشود؟ اما آنچه من میخواهم در این زمینه بعنی اوازه سازی، اشاره کنم، ارتباط آن است با درازمیابی، چون چه بسا وازه های بافته شده بتوانند در این کار به یاری آیند و از دشواری بکاهند، به خصوص من تأکید دارم بر
واژه یابی عینی، که عنوان کردم و شرح خواهم داد در چگونگی آن. بنابراین تلقی من چنین است که دوازم سازی، در صورتی می تواند خلاق و پیشرونده
ب: وازسازی از آنجایی که زبان ما هنوز پر است از واژگان بیگانه، اعم از ترکی، مغولی، سغدی و... عمدتا عربی و در دورهی جدید آغشته است به واژگان فرانسه، انگلیسی و حتی رومی - در جهت فراگیر شدن و همه فهم شدن زبان کاری بایسته است و به هر روی اندیشه ورز فارسی زبان میخواهد که بتواند رخت زبان خود را بر اندام ساخته و نام های غیر بپوشاند؛ از این رو، صرف نظر از ضرورت دستیابی مردم ما به امکانات ساختن و سازندگی اشیاء و وسایل که آرزویی عام تلقی می شود - اندیشه ورز ایرانی نمی تواند غافل بماند از وسوسای جایگزین کردن واژگان خود به جای نام های چیزها و ساخته های بیگانه. اگرچه در مواردی تلاشیست عبث، چون همه ی زبان ها در عین حال دارای یک رکهی عام بین المللی هستند و خواهند بود همچون یک امر ضروری. اما وازسازی در جای خود ضرورتی است که از جبری نحمیلی ناشی می شود و نمی توان و نباید آن را نادیده اش انگاشت. و در این راه به گمان من می توان یک زبان قراردادی ابداع کرد و بر سر آن به توافق رسید. مثلا به جای آسانسور، می توان گفت با - پا، و این به معنای بالابر به پایین آور، است؛ در حالی که اکنون به جای آسانسور گذاشته اند بالابر و معلوم نیست بخش دوم کار چه میشود؟ اما آنچه من میخواهم در این زمینه بعنی اوازه سازی، اشاره کنم، ارتباط آن است با درازمیابی، چون چه بسا وازه های بافته شده بتوانند در این کار به یاری آیند و از دشواری بکاهند، به خصوص من تأکید دارم بر
واژه یابی عینی، که عنوان کردم و شرح خواهم داد در چگونگی آن. بنابراین تلقی من چنین است که دوازم سازی، در صورتی می تواند خلاق و پیشرونده