یک کار و یک راه اراده کند و به آن باور داشته باشد. تأکید میکنم اما در شرایطی که من و مازیسته ایم، نفس انجام کاری که پانزده سال زندگی یک آدم را و فن خود کند، مهم است. پنهان نمیکنم که من از بردباری، ایمان و ارادهی خودم در کار گلایه مند نبستم و از این که بهترین دوران زندگی ام را صرف نوشتن کلیدر کردهام، بشیمان نیستم و امیدوارم حرکت زندگی هم به من این اطمینان را بدهد که حق دارم از ایثار جوانی خود در انجام چنین کاری پشیمان نباشم. در عین حال پرسشی از خودم دارم و آن این است که آیا در این مدت عمر من نمی توانسته ام کار دیگری، کاری در زمینه ای دیگر انجام بدهم؟ جواب می دهم که نه! چون مجموعهی حیات و بردگاری من، همین کارهایی را که تا امروز انجام داده ام به من تکلیف کرده بوده است. لابد، شاید اگر مثلا یک روز صبح که چشم از خواب باز می کرده بودم آفتاب را از زاریهای دیگر میدیدم، به راه دیگری می رفته بودم. چه میدانم؟! اما آنچه را که من در زندگانی ام باید میگفتم و باید بگویم، جز از طریق نوشتن و همین جور نوشتن برای من مقدور نبوده است. بنابراین امیدوارم با نوشته هایم از داستان کوتاه نه شب گرفته تا رمان کلیدر توانسته باشم این نکتهای ساده اما در عین حال این معنای غنی را بیان کرده باشم که ما نیز مردمی هستیم.» و اینکه نبا کان شریف من، آدمیانی چون ابوالفضل بیهقی، ناصرخسرو قبادیانی بیرونی و حکیم ابوالقاسم فردوسی بوده اند.