نام کتاب: نونِ نوشتن
مسئولیت معیشتی خانوادهی خودم هم به همچنان، تئاترهایی بازی کرده ام که آخرین آن در اعماق بوده است به سال ۵۴ یکی دو تا فیلم مزخرف هم بازی کردمام، سناریوهایی هم نوشته ام و چند ماهی هم متر ساختن فیلم گاواره بان شده ام که نشده است، روی فیلم نامه سرداران هم کار کرده ام که میمای تلویزیون ملی ایران آن را قبول نکرده است و البته سیمای جمهوری اسلامی هم آن را قبول نکرد و به جایش واگذار کرد به نویسندهی سریال شهر من شیرارا و پیش از بازداشت که کارمند کانون پرورش فکری بودم بر جوان و انسان پیر را هم برای نوجوانان نوشتم. خلاصه اینکه .... خوب که نگاه میکنم میبینم یکی از گرفتار ترین آدم های دورهی خودم در این شهر بودهام و موانع بی شماری سر راهم بوده است، اما من همیشه مثل یک اسب سمج ترکمنی از روی تمام این موانع عبور کردمام برای این که بتوانم کاری را که شروع کردهام به پایان برسانم. و حالا کلیدر پایان یافته است. کیفیت یک اثر ادبی که حدود پانزده سال عمر مرا در بهترین دوران عمرم، از ۲۸سالگی تا ۲۳سالگی - وقف خود کرده بود، مطلبی است که قضاوت دربارهی آن به من مربوط نیست؛ اما این حق را دارم که بگویم این کار، به عنوان کاری که انجام گرفتنش در شرایطی که مازینه ایم، امری ساده نیست، آن هم در رابطه با خودم و ارزیابی زندگی خودم اقلا برای خودم اظهارنظر کنم و بگویم که نوشتن یک رمان با چنین کم و کیفی در زمانهی ما، کار دشواری است و این چنین کاری دو وجه میتواند داشته باشد. اول اینکه ممکن است کسی مثل من یک دهاتی ساده و اندکی دیوانه باشد تا در دورانی چنین ناآرام دست به نوشتن چنین کاری بزند؛ درم اینکه کسی مثل من با نوشتن کلیدر ثابت کرده است که آدمی قادر است کاری انجام بدهد که با معیارهای روزگار خودش نخواند و از این راه ثابت کند که انسان می تواند بر موانع و مشکلات در کاری با روح عشق غلبه کند، اگر در

صفحه 44 از 208