نام کتاب: نونِ نوشتن
فکر میکنم هنرمند باید بتواند در هر لحظه از زندگی خود، سه حالت عمدی انسانی را در خود فراهم داشته باشد. یعنی در آن واحد، باور کردکانه سرشاری و شوق جوان سرانه، و تأمل و بردباری پیرانه سر را یکجا در خود داشته باشد تا بتواند تأثر بشود مثل یک کودک؛ عاشق و برانگیخته بشود مثل یک جوان؛ و در تأمل و بردباری زندگی را و مسائل آن را بکاود و کار خود را بسنجد و بیازماید، مثل یک انسان پخته و دوراندیش، در این معنا هر هنرمند جوانی در آن واحد کودک و پخته مردی را در خود دارد، و هر هنرمند پختهای کودک و جوانی سرشار از شوق را در خود دارد. بعنی که سه مرحلهی باورمندی کودکانه، آزمون و سلوک در هر مرحلهی زندگی هنرمند باید حی و حاضر و زنده باشد. یعنی اگر این جور باشد خیلی خوب است و درست است.
سؤال می کنید هنرمند جوان چطور میتواند پیری را آزموده باشد؟ من از شما می پرسم مگر هنرمند جوان مدعی نیست که هنرمند است؟ و هنرمند آیا باید همهی مفدارهای زندگانی را بی واسطه لمس کرده باشد تا بتواند زندگی را درک کند؟ نه! هنرمند جوهر زندگانی را می چشد، نه اینکه همهی مقدار های آن را بخوردا

صفحه 26 از 208