نام کتاب: نونِ نوشتن
این پرسش پیش کشیده شود که چگونه می تواند بود که ریخت ذهبت تغییر یابد از ساخت هرمی به ساخت جز آن؟ گمان می کنم این به جز در خصوصی روشنفکر - در ارادهی فرد نیست. در خصوص روشن فکر هم، تا آنجا که به آگاهی و انضباط شخصی مربوط می شود، در ارادهی فرد است و نه بیشتر. چون موضوع بسیار پیچیده است و رازگشایی آن آسان نیست. در جوامع غربی، چنان که گفته اند، تغییر و رشد وسایل و ابزارهای بالا گرفتن شهرنشینی و ابداع مکانیزم های فنی - علمی، باعث تغییر ریخت ذهبت از حالت هرمی به ساخت دیگر شده است، با کوشش های پیوسته در عرصه های مختلف زیر بیری با شعار دمکراسی - قانون - آزادی. اما در کشور ما، این تحولات از درون رخ نداده است. ما یک جامعهی صنعتی نیستیم؛ و پیش از آن، ما یک جامعهی فلسفی و علمی هم نبودهایم و نیستیم. در حالی که هم فرایندهای صنعت را مصرف میکنیم و هم جای جابا علوم مربوط ایم. از این کلیات که بگذریم، در حوزه ی این بحث، مخاطب و موضوع سخن ماء محدود به روشنفکر است؛ چون جامعه، چه مخالف و چه موافقان آن، در ذهنیت هرمی خود مشترک و متفق اند؛ و اگر من از زاریای انتقاد به ریخت ذهنی روشن فکر نگاه میکنم از آن روست که این جمع نسبتا قلیل همواره خود را در جبهای مخالف نظام های حاکم قرار داده اند و از مردم توقع داشتهاند جانبه ایشان را بگیرند؛ و مردم، انصافا در هر دوره ای از ایثار خود دریغ نکرده اند، گیرم گرفتار شده و به دور تکرار افتاده اند. اما حرف من این است که روشن فکر نیز، بی آنکه خود واقف باشد، کماکان دچار همان الگوی سشی شرقی و ریخت ذهنی هرمیست و لازم است از پس دهه های بسیار، یک بار برای همیشه به این نکته آگاه گردد که میتواند دانشمند باشد، می تواند

صفحه 197 از 208