نام کتاب: نونِ نوشتن
به درستی؛ و قطعا واقفاند که استالین در اعمال و کردار و اندیشه های عملی اش، کماکان گرفتار و دچار الگوی سی اندیشه، دچار ریخت هرمی ذهنیت شرقیست و دورهی کوتاه زندگی در حزب کارگران، نتوانسته و خواسته هم نشده که او در ریخت ذهنیت خود شک کند و سهل است، در مقام رسمی دیکتاتور پروکار با آن رانغییر هم بدهد! افزون بر آن، نظریهی دیکتاتوری پرولتاریا به آن ریخت ذهنی و استحکامش کمک فراوان هم کرده است. به این ترتیب آیا درست نیست که فکر کنیم، سیستم های نوین اجتماعی اگر براساس ریخت ذهنی نو - متفاوت، پی ریزی نشود؛ و اگر آن ریخت ذهنی حسب نیاز پدید نیامده باشد، چیزی بیش از یک نمایش ساده لوحانه و فاجعه بار برای دورهی کوتاهی در تاریخ، نخواهد بود؟ حال موضوع را بسی محدودتر و ساده تر کنیم؛ جریان روشنفکری ایران که دیر زمانی ست آغاز شده، یعنی از آستانهی مشروطیت تا امروز، و کماکان ادامه دارد، صرفنظر از داعیه های ترقی خواهی و عناوین و القابی که نمایش آزادی، عدالت و حقوق مردم و غیره و غیره را مثل نشان به سینه ی خود داشته و تاوانهای گزافی هم پرداخته، آیا در این معنا ۔ یعنی ریخت متفاوت ذهنی از زندگی داشتن - هیچ درنگ داشته است؟ کدام فرد، با کدام جمعیت را مینوان مثال آورد که با نظام های دیکتاتوری، از زاویهی نغیر و نفاوت ریخت ذهنیتی که پیشنهاد میکند، مخالفت ورزیده باشد؟ گمان نمیکنم مکتوبی مدون و اجرایی شده در این ما به وجود داشته باشد. هم به این دلیل هر جربان مخالفی که دوام یافته است، دیده ایم و می بینیم که در جهت تبدیل به یک دیکتاتور - دیکتاتوری تازه راه سپرده و راه می سپرد تا عکس برگردان ضد خودش باشد. یک دور باطل، یک دور باطل و پرآسیب. اکنون طبیعی ست

صفحه 196 از 208