کنفرانس هم داد؛ اما در تجربه و عمل ناکام مانده است، زیرا دیده نشده که این آموزه در باور شخصی نفوذ کرده و نشسته باشد. به چنین علتی ست که هنوز الگوی رفتاری روشنفکری، همچنان در حوزهی ریخت شناسی هرمی
شی گرفتار است و تا آنجا که من از مردمام میچکدام ما فارغ از این دچاری نیستیم، و این دچاری مجال نمی دهد که به تأمل واداشته شویم در گونه های عملکرد خود. چون اگر این تأمل پیش بیاید، خود به خود شاید منجر بشود به این سؤال که: اهل نظر در عمل دموکراتیک، کیست؟ تفاوت چنین نمونه ای با انسان سی در چیست؟ و آبا این تفاوت را در کجا باید جست؟ (نه لابد در پوشش و عادات جدید) پس لابد تفاوت را باید در فکر جست. و نکر چیست؟ مگر خواجه نظام الملک منفکر نبوده است؟ چرا پسر تفاوت را در ریخت شناسی فکر باید جست. بله، ریخت ذهنی، تفاوت را باید در ریختهای ذهنی جستوجو کرد. پس آیا میتوان با وجود ریخت هرمی ستتی ذهنیت، با همان ریخت هرمی که در پیکرهی یک نظام دیکتاتوری تجلی عینی خود را می یابد، مخالفت با مبارزه کرد؟ و اگر در اصل و بنیاد ریخت شناسی تعارضی وجود ندارد، چرا باید مخالفت با مبارزه کرد؟ فقط به دلیل آنکه دیگر غایب، بهتر از اکنون حاضر است؟ این پندار عامیانه است. پسر لقب اهل نظر باروشنفکر دموکرات امروزه زیبندی اشخاصی می تواند باشد که در گام اول متوجه کنه این معنا بشوند و نکته ی ظریف تفاوت را در پابند، و چون به این دریافت نائل شدیم، تازه به چالش در بیاییم به منظور ساختن یک ریخت ذهنی دیگر که لزوما مغایرت و نخالف خواهد داشت با ریخت هرمی سی؛ و این خود در گرو نوفیق رهیدن از ریخت ته نشین شده در منش یکایک افراد است. فی المثل همگان استالین را نفرین می کنند
شی گرفتار است و تا آنجا که من از مردمام میچکدام ما فارغ از این دچاری نیستیم، و این دچاری مجال نمی دهد که به تأمل واداشته شویم در گونه های عملکرد خود. چون اگر این تأمل پیش بیاید، خود به خود شاید منجر بشود به این سؤال که: اهل نظر در عمل دموکراتیک، کیست؟ تفاوت چنین نمونه ای با انسان سی در چیست؟ و آبا این تفاوت را در کجا باید جست؟ (نه لابد در پوشش و عادات جدید) پس لابد تفاوت را باید در فکر جست. و نکر چیست؟ مگر خواجه نظام الملک منفکر نبوده است؟ چرا پسر تفاوت را در ریخت شناسی فکر باید جست. بله، ریخت ذهنی، تفاوت را باید در ریختهای ذهنی جستوجو کرد. پس آیا میتوان با وجود ریخت هرمی ستتی ذهنیت، با همان ریخت هرمی که در پیکرهی یک نظام دیکتاتوری تجلی عینی خود را می یابد، مخالفت با مبارزه کرد؟ و اگر در اصل و بنیاد ریخت شناسی تعارضی وجود ندارد، چرا باید مخالفت با مبارزه کرد؟ فقط به دلیل آنکه دیگر غایب، بهتر از اکنون حاضر است؟ این پندار عامیانه است. پسر لقب اهل نظر باروشنفکر دموکرات امروزه زیبندی اشخاصی می تواند باشد که در گام اول متوجه کنه این معنا بشوند و نکته ی ظریف تفاوت را در پابند، و چون به این دریافت نائل شدیم، تازه به چالش در بیاییم به منظور ساختن یک ریخت ذهنی دیگر که لزوما مغایرت و نخالف خواهد داشت با ریخت هرمی سی؛ و این خود در گرو نوفیق رهیدن از ریخت ته نشین شده در منش یکایک افراد است. فی المثل همگان استالین را نفرین می کنند