... با وجود بی حوصلگی و سرخوردگی از آن چه رفتار اجتماعی محبط
حرفه ای می توان نامیدش، با وجود خستگی از تجربه ی آنچه پیشاپیش باشم خود دریافته بودم و زمان می طلبد تا بر همگان آشکار شود، با وجودی که حالم بد و بدتر می شود از این که در این یادداشت هانام کسانی را ببرم، و این همه مرا واداشته است تا از نوشتن دربارهی اجتماع اخیر نویسندگان دوری کنم، ناچار هستم تجربیات و مشاهدات خودم را- اگر هوش و حواسم یاری کند و با دقت و حوصلهی کانی، جزء به جزء در این یادداشت بیاورم. چندی ست که می خواهم بنویسم، اما در طول این مدت و همین حالا هم از خود می پرسم چه فایده؟ اما جواب روشن است؛ از چه فایده گفتن چه فایده؟ و اصلا مگر در هر کاری من بی فایده ای بودهام؟ نه؛ و یقین دارم مخاطب این یادداشت ها هم منظور مرا از فایده، درک خواهد کرد، و در خواهد بافت که آیا آگاهی نسبی به آنچه در روزگار ما جریان دارد، فایده برای تشخیم روش بهتر از مخاطب خواهد داشت بانه؟ باری... چه می توان کرد جز نوشتن؟ شاید هم تمام ذکر مصیبت نباشد؛ که یفینا چنین
حرفه ای می توان نامیدش، با وجود خستگی از تجربه ی آنچه پیشاپیش باشم خود دریافته بودم و زمان می طلبد تا بر همگان آشکار شود، با وجودی که حالم بد و بدتر می شود از این که در این یادداشت هانام کسانی را ببرم، و این همه مرا واداشته است تا از نوشتن دربارهی اجتماع اخیر نویسندگان دوری کنم، ناچار هستم تجربیات و مشاهدات خودم را- اگر هوش و حواسم یاری کند و با دقت و حوصلهی کانی، جزء به جزء در این یادداشت بیاورم. چندی ست که می خواهم بنویسم، اما در طول این مدت و همین حالا هم از خود می پرسم چه فایده؟ اما جواب روشن است؛ از چه فایده گفتن چه فایده؟ و اصلا مگر در هر کاری من بی فایده ای بودهام؟ نه؛ و یقین دارم مخاطب این یادداشت ها هم منظور مرا از فایده، درک خواهد کرد، و در خواهد بافت که آیا آگاهی نسبی به آنچه در روزگار ما جریان دارد، فایده برای تشخیم روش بهتر از مخاطب خواهد داشت بانه؟ باری... چه می توان کرد جز نوشتن؟ شاید هم تمام ذکر مصیبت نباشد؛ که یفینا چنین