نام کتاب: نونِ نوشتن
آری مردم و چند و چون نامردمی در نکته ی عمده است که بی اغراق نمام عمر عاطفی - اندیشگی من در آن شده است. از نوجوانی تا مقطع زندان - سال های ۵۳ تا پایان همه، هر چه بردم وجوه مثبت مردم بودم؛ مردم در نظرم همه نیروهای بالقوه مثبت و توانمندی بودند که اگر کاستی هایی داشتند، ناشی از شرایط بود و در گمان با تغییر شرایط، آن کاستی ها هم برطرف میشد و دیگر غمی نبود به جز تغییر دادن شرایط که آن هم دستور کار نسل من بود که بیرن مبارزه با دیکتاتوری سلطنت و حامیان جهانی دیکتاتوری را برافراشته بود و من نیز به سهم ضعیف خود، در حاشیهی آن قرار میگرفتم؛ گرچه همواره و به جد دوری گزیده بودم از قواعد و چارچوب های خاص سباست که به نظرم مانع خلاقیت آزادم در عرصدی هنر و ادبیات می شد. اما این دوری جستن از قالب ها مانع نمیشد از آنکه من در دورهای و روزگاری مشخص احساس وجود کنم و در آن بیندیشم، بنویسم و بزیم، به خصوص که زیستن به اعتبار کار و اندیشهی آدمی ریخت و فرارمی متناسب به خود میگیرد، و من از این جهت برخوردار از تعادل و انسجام لازم بودم و در چنان

صفحه 177 از 208