نام کتاب: نونِ نوشتن
می آورد که بار آورده است. در نظم و نظام های جاافتادهی اجتماعی وابسته به هر دوره، مردمان دارای صفات و خصایص جاافتاده ای هستند که ترکیبی از نیک و بد و میانه ی این دو است، خصایصی عمیقا تحت تأثیر مناسبات و شرایط اجتماعی - اقلیمی خودشان؛ و بشر به نیاز بردگاری اش تعادلی را فرایند می کند تا زندگانی اش ممکن باشد. اما وقتی نظم و نظام قدیم درهم شکسته رو رپران شد، تا نظم و نظام تازه ای جای آن را بگیرد، شرارت غالب می شود و تا حد توان اوج میگیرد و در چنین شرایطی، بی حذی، حد و بی حسابی، حساب انگاشته می شود؛ چون معیار، معیار محک به غارت رفته است و داد به بیداد جای عوض کرده. در عرصای چنین آشوبی ست که تمام انباشت ذخابر شرارت آدمی بروز می یابد تا به کار گرفته شود؛ اکنون آن سگ مار قلاده گسسته است. ایمان؛ باورهای دیرین و ارزش های نوین محورهای بنیادی اخلاق اجتماعی ست که میتواند ضامن نعادل رفتار و کردار اجنماعی باشد و ملاک مناسبات فی مابین آدمیان، افشار و طبقات اجتماعی، پس لازمهی قوام و نرمی یک جامعه وجود باورهای نیک دیرین در تفکبک نیک و بد است و افربدن ارزش های نوین به جواب آرزومندی های انسان و دوری جستن از سردرگمی و به دور افساریند خود گشتن. آزموده شده است که در ادوار تحولات عمیق، باورهای دیرین قربانی ارزش های نوین شده اند اما از پس چندی که شعله ها فرونشسته است، آن در هر کدام جای لازم خود را یافته اند تا جامعه تعادل معقول را به دست آورد. در این رهگذر، جامعهی خردناسنیز همواره در پا داشته است، در پایی که در حرکت خودگذشته را به آینده پیوند می زند. اما جوامع خردستیز، همواره دچار صرع امرغ یک پا دارده شدهاند و بر آن خطا پا فشردهاند تا سرانجام در

صفحه 173 از 208